پاتــــوق تنهـــایی

خـــــــوش اومــــــــدی دوســـــت مـــــــن

پاتــــوق تنهـــایی

خـــــــوش اومــــــــدی دوســـــت مـــــــن

مــــــتن های عاشقانه



خیال تو می ارزد به داشتنِ همه !

.

.

گونه هایت را برای دست هایم می خواهم

پیشانی ات را برای لب هایم

خودت را برای زندگی ام

می بینی ؟

برای خودم هیچ نمی خواهم ؟!

.

.

عشق یعنی آنجا که دهانها جسارت گفتن ندارند قلب ها می زنند زیر آواز !

.

.

تسبیحی بافته ام

نه از سنگ

نه از چوب

نه از مروارید

بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانیت دعا کنم !

.

.

اتفاقِ عشق بینِ من و توست ، نگران نباش ! هیچ اتفاقی اتفاقی نیست …

.

.

گفتم برایت میمیرم

تو خندیدی ولی من ، از همان روز تا کنون دیگر برای خودم زندگی نکردم …

.

.

وقتی سردم میشود کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خودم بپیچم ؛ تا ابد گرم گرمم …

.

.

من از چشمان “تو” چیزی نمی خواهم به جز گاهی نگاهی …

.

.

پیش از تو همه را با معیارهایم می سنجیدم !

بعد از تو همه را با تو می سنجم حتی معیارهایم را …

.

.

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ !

.

.

تو برایم چون منشوری … در سفیدی خیالم بیا و خیالم را تجزیه کن ؛ رنگین کمان نگاهت خواهم شد !

.

.

چه با قاطعیت حکم میدهی که “حواست رو جمع کن” و من میمانم که چطور جمعش کنم وقتی تمامش پیش توست !

.

.

دلم میخواد فریاد بزنم بگم : من مترسک خاطرات تو نیستم ، درست مثل دیوانه ای که اصرار دارد بگوید : من دیوانه نیستم !

راستی ! گفته بودم ؟ “من دیوانه نیستم”

.

.

آغوش گرمم باش ؛ بگذار فراموش کنم لحظه هایی را که در سرمای بی کسی لرزیدم !

.

.

مرا حبس کن در آغوشت ؛ من برای حصار بازوان تو مجرم ترین زندانی ام !

.

.

بی خیالت که میشوم ، در کوچه های علی چپ دنبال دلم می گردم !

.

.

گرمایی بوده ام همیشه اما بین خودمان بماند ، سرمایی میشوم وقتی پای آغوش تو در میان باشد !

.

.

با فنجانی قهوه هم میتوان مست شد اگر کسی که باید باشد باشد !

.

.

ﮐﺎﺵ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺘﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ !

.

.

خواستم هرچه را که بوی تو میداد بسوزانم ؛ جانم آتش گرفت !

.

.

می ترسم کسی نه خودت را ، که دوست داشتنت را از من بگیرد !

.

.

مهم نیست چقدر طول بکشد ، مهم این است که عشق واقعی همیشه ارزش انتظار را دارد !

.

.

عشق مثل پرواز است ، بالا رفتنش جسارت می خواهد ، بالا ماندنش لیاقت !

.

.

قندان خانه را پُر کردم از حرفهایت

تو که می دانی من چای را تلخ دوست ندارم

هوس فنجانی دیگر کرده ام ؛ کمی بیشتر بمان !

.

.

در خواب هم راحتم نمی گذاری ، بی خبر می آیی ، صدایم می کنی … تا چشم باز میکنم ، باز نیستی !

.

.

دستم را بگیر و مرا به دور دست هایی ببر که در دسترس هیچ دستی نباشم …

.

.

من و تو یه عکس ۲نفره به این دنیا بدهکاریم !

.

.


.

.



میکشم.. می کشی.. می کشد..

هر سه میکشیم!

اما او .. ناز تورا..

تو .. دست از من..

و من…

ای وای، باز فندکم را کجا گذاشته ام؟..،


.


.


هر روز ” دماغ ها ” کوچکتر می شود 

و 

دروغ ها بزرگتر ..،!.


.


.


دیگه عاشقانه ای ندارم...عشقی هم ندارم

اما...

بازم عاشقانه میخونم...

دردش از دردی که لحظه رفتنش کشیدم هم بدتره.


.


.


انقدر از من فاصـــــــــــــله نگیر!!

لامصـــب این بیمـــــار ی که من دارم جزام عشق استـــ..


 



برای دیدن تمام نوشته ها به ادامه مطلب بروید

 .


.

هنوز برایت مینویسم . . .

درست شبیه کودکی نابینا . . .

که هر روز برای ماهی ِ قرمز ِ مُرده اش غذا میریزد . . .


.


.

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!

تو فقط قول بده…

صدای خنده هایت را به کسی نفروشی…!!!


.


.

کـــاش میـدانستــى چـِـه لـِـذتــى دارد

وقتــى کـِــه میشــود خِیــــانَــت کـــرد...

و نَکـــــرد..


.


.

با وجود تمام مثبت اندیشی ام،

اما، نسبت به حرف های خوب بدبین شده ام...

هیچ عاشقانه ای را دیگر باور ندارم....

سرزنشم نکن غریبه!

که تو نمی دانی از چه می گویم.

که من،

نه به اختیار خود، بدبین شدم...


.


.

شعرم

همهمه های پنهان توست...

"گل شب بوی"من!

می خواهم تو را؛

در "عطر شبانه ام" بشناسند.


.


.


میگفتی برام راحت میمیری...

چه راحت برام مُردی و برای دیگری زنده شدی....


.


.

دستم را خوب میخوانى

ولى


قلبم را فقط ورق میزنى...


.


.

مرا

آنگونه که دوست داری تصور نکن

من سوژه گالری پرتره عکس هایت نیستم

من همینم، بدون فتوشاپ..


.


.

رابطه ی سالم رابطه ای است که دعوا هم تویش باشد...

اگر نباشد یعنی یکی دارد زیادی کوتاه می آید..


.


.

عشق ِ من ! :

بیا !

قول می دهم که :

قایقت شوم ؛

تو فقط بادبانم باش ! …

بگذار هر چه حرف پشت سرمانم می زنند ،

باد ِ هوا شود ؛

و دورمان کند

از این آدم ها … !


.


.

همچـــو یــک پیــانو کنــارت آرمیـــــده ام

و انگشـــتانت 

نقــطه نقــطه ی تنــــم را

به صـــدا در می آورد!!!


.


.

نیت کرده ام اگر نیای

.......... پیاده از خاطرت بروم....


.


.

نـمـی‌دونـم چـه سـرّی داره!

اسـم کـوچـیـکـم هـزار بـار هـم گـفـتـه شـه..

بـه پـایِ یـه بـار گـفـتـن تـو نـمـی‌ رسـه ..


.


.

گاهی فقط گاهی

با یک نگاه...

با یک نفس شاید

مواظبم بودی

پس بگذار و بگذر

نگران من نباش

خواستی بیا و مرا ببین

من هنوز تکیه به دیوار دلواپسی ایستاده ام


.


.

بـــیــــداری ...؟!

آری، بـــی «دار» م 

چرا کـــه اگــــر «دار» ی داشـــتــــم یـــا قـــالــــی زنـــدگـــی ام را خـــودم می بـــافـــتـــم یـــا زنـــدگــــی ام را بــــه «دار» می آویـــخــــتــــم و خـــلاص 

پـــس بــــدان کـــه بی «دار» بی «دار» م ...!


.


.

ببین برو من که نمیگم وایسا من که نمیگم ماله من شو 

فقط جوابه یه سوالمو بده بعد برو

اون روزای اول گوشیت دسته کی بود ؟

آخه هر چی نگاه میکنم زدی عاشقم بودی و دیوونم بودی

برو گوشیو بده به همون آدم


.


.

زندگی زیباست

به زیبایی چشمهای پُف کرده ازهِق هِق های شَبانه ...

به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...

به زیبای قلب تکه تکه شُده اَز شکستنهای بیشمار ...

بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...

به زیبایی تمام شُدن تدریجی من ...

آری ...

زندگی زیباست ..


.


.

در دلـم آرزوی آمـدنـت مـی مـیـرد،

رفـتـه ای ایـنـک، امّـا، آیا بــــــاز مـی گـردی؟!

چـه تـمـنـای مـحـالـی دارم ....

خـنـده ام مـی گـیـرد!


.


.

حرفی بزن، چیزی بگو

از عشق پاییزی بگو

از آتشی که با نگات در من می افروزی بگو

از سوختنم، از ساختنم

باتو همیشه باختنم

در عشق تو گداختنم

از عشق هرروزی بگو...


.


.

انتهای درگیری درون اونجاس که

دلت میگه: خودشه ! این بهترینه واسه دوست داشتن

ولی...

عقلت بگه: این احمقانه ترین انتخابه واسه یه عمر

وهرکدوم میخواد حرف خودشو به کرسی بنشونه.

و این وسط....

بیچاره من.....


.


.


.


غمگین مشو عزیز دلم

مثل هوا کنار توام

نه جای کسی را تنگ می کنم

نه کسی مرا می بیند

نه صدایم را می شنود

دوری مکن

تو نخواهی بود

من اگر نباشم.


.


.

به بضیام ...

باس بگی....

حیف درد زایمان ننت ....!!!


.


.


مد شده ای در شهر...

به همه می آیی جز من!

شاید مقصر منم که قدیمی ام...


.

.

.

.


دیشب با خدا دعوایم شد


با هم قهر کردیم


فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد


رفتم گوشه ای نشستم


چند قطره اشک ریختم


و خوابم برد


صبح که بیدار شدم


مادرم گفت


نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد ....


.

.

.


زیر آوار آخرین حرفت جا ماندم…

لعنتی…

نمیدانی خداحافظت چند ریشتر بود…


.

.

.


عــاشقــانـه هــایـم

تــمـامـی نــدارنــد !

وقــتـی تـــــــــــو..

بــــــــــــــهـتـریـن

"اتــــــفـاق"زنــدگـی ام هستی.


.

.

.


کـــاش خـــوابــــت کـــمـــی مــــــــَــرا مــی دیـد ..


.

.

.


ی ســـــــوال !

بــا اجــازه ی عــشــقِ جـدیــدت، هــر شـــــب بـه خـوابِ مــــن مـــیـــای ؟؟؟


.

.

.


نمیدونم منتظر اس ام اس کی بودی ...

متأسفم که من اون نیستم ...

اما بدون بیشتر ازون به یادتم ...


.

.

.


هر انسانی یک بـــار،

برای رسیــدن به یک نــفـــر،

دیــر می کند.

و پس از آن،

برای رسیــدن به کَسان دیگر،

عـجــله ای،

نمی کند!


.

.

.


کاش صدای تو باهرچه زمین،

هرچه دریا،هرچه دل،

بود،می آمیخت.

کاش لیوانها لبریز ازصدای تو،ترانه میخواندند.

نام بزرگ تومدام برزبانم می چرخد وازمقابلم میگذرد.

روی دیوارهاوحصارها،

روی کتابهاومدادها،عطرتوپهن شده است.

دست روی اشیاءمیکشم وعطرتو زیرپوستم میدود.


.

.

.


پرنده ای که رفت بگذار برود

هوای سرد بهانه است

هوای دیگری به سر دارد . . . !


.

.

.


برای من آیه هایی از آغوشت بخوان...


.

.

.


هر بارکه به تو فکر می کنم

یکی از دکمه هایم شل می شود

انقراض آغوشم یک نسل به تاخیر می افتد

دوستت دارم

و خواستن تو

جنینی ست در من

که نه سقط می شود

نه به دنیا می آید


.

.

.


اینکه به طرف مقابلت بگی دوستت دارم به

شرطی که تو هم دوستم داشته باشی اسمش

عشق نیست؛معاملست

عشق دوست داشتن بدون قید و شرطه..


.

.

.


او فعل زندگیم بود افسوس ادبیاتش تعریفی نداشت نمیدانست ک جمله زندگیم بدون اون کامل نیست


.

.

.


تــــآ آخــرِ عمـــــرت مـــدیونی

بـــه کـسی کـه بــــآعث شــدی

بــــعد از تــــو دیگـــــه عـــآشـقِ هیچـــکـس نشه

می فهــــمی؟!؟!

این بزرگــــتریـن گناهه


.

.

.



چه ساده بودم

آن هنگام که می پنداشتم

شکستنه دله کسی

ناگوارترین حادثه ی عالم است.

امروز که دلم شکست

عالمی تکان نخورد

به سادگیه خودم می خندم !!


.

.

.



به امید اون روز که هیچ کس احساسِ تنهایی نکنه. حتی خدا


.

.

.



ببین سراغ مرا ھیچکس نمی گیرد ‏مگر که نیمه شب غصه ای غمی چیزی


.

.

.



این اتاق من است...

وقتی وارد شدی آنقدر کوچک می شود که دیگر جایی برای نشتن باقی نخواهد ماند مگر در آغوش من...


.

.

.



رفت... اما کاش می ایستاد تا بهش بگم فیلم زندگی یه برداشت بیشتر نداره لطفا چشمات رو با احساس تر کن!


.

.

.



یه جایی هست بعد از کلی دویدن وایمیستی

سرتو میندازی پایین و آروم میگی

بیخیال دیگه زورم نمیرسه....


.

.

.


لحظه هایم مـــال تــو..

بـه قیمت صـفر " تومن"

همین که

"تـــو" کنـــار "مـن" باشی

ثروتمـندترین انسانـم..

.

.

.

.

.


پرستوی من تویی

می آیی بهار میشوم ؛ می روی ، پاییزم

عادت کوچ را فراموش کن

بیا و نرو

بیا و به من کوچ کن و فصلِ مرا بهار باش تا همیشه …

.

.

بن بست دنیاست برای من آغوشت …

اولین باریست که هراسی ندارم بگویم به بن بست رسیده ام !

.

.

حال من خوب است اما عالی می شوم وقتی که تو با نگرانی در آغوشم می گیری و می گویی :

نه عزیز من ، تو خوب نیستی …

.

.

به تو که فکر میکنم جوانه میزند آرزوهایم …

.

.

باز هم “خیال” تو مرا “برداشت” !

کجا می برد نمی دانم ؟!

.

.

یک فرصت به من بده که غلط ببوسمت و تمام طول سال را جریمه ام کن که از روی آن هزار بار تمرین کنم …

.

.

در سرخ ترین لحظه اشک تشنه یک نگاه توام برای لبخندی دوباره …


.

.

تمام شعر های عاشقانه جهان شبیه تو هستند !

تو اما پشت استعاره ای ایستاده ای که به ذهن هیچ شاعری نخواهد رسید …

.

.

نزدیکتر که بیایی ، زغالهای قلبم سُرخِ سرخ می شوند !

.

.

شبی که نباشی هوا سرد است و دلگیر

پیش بینی هواشناسی به درک

او هواشناس است ، من عاشق !

.

.

تمام ثانیه های زندگی ام را می بخشم به تکرار شبی که رویای آغوش تو را بارها و بارها تعبیر کند !

.

.

معجزه تویی اما رخ نمی دهی !

.

.

.

برای من هرشبِ بی تو یلداست

منی که زیر حافظِ چشمانت یادت را دانه دانه می کنم !

.

.

زندگی ام بسته به تار مویت

آنقدر زندگی ام را پشت گوش نیانداز …

.

.

همیشه از فاصله ها گله داریم !

شاید یادمان رفت که در مشقهای کودکیمان برای فهمیدن کلمات کمی فاصله هم لازم بود …

.

.

وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد ، هیچ فاصله ای دور نیست ، هیچ زمانی زیاد نیست و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند !

محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است …

.

.

.

این آخرین قرار است ، دیگر بی قرارت نمی شوم …

.

.

خدا را چه دیدی ؟

یک روز بیشتر

ساعتی

لحظه ای

با من بمان

شاید خنده ای پشت لب هایت

قطره ای پشت پلک هایت جا مانده باشد …

.

.

این سکوت سنگین تو سر به سرم مى گذارد …

ادامه اش بدهى ، عاشق تر مى شوم !!!

.

.

.

چه زیبا می شود کسی وقتی بیاید که قرار نیست …

.

.

وقتی که تکیه گاه کسی باشی نباید پات سُر بخوره ، نه اینکه بترسی که خودت زمین می خوری ، نه …

بترسی از اینکه کسی که به تو تکیه کرده زمین بخوره و بشکنه …

.

.

یک شب کنار چشمِ تو کافی است تا سیاهی را از تمامِ رنگ ها بیشتر دوست بدارم !

.

.

وفاداری در عشق یعنی بعد از شب بخیر ، چشم ها را به روی هر چه کابوس است باید بست !

.

.

دلم یک فیلم بلند می خواهد !

یک واقعیت عاشقانه پر از سکانس های با تو بودن و یک دکمه ی تکرار …

.

.

.

.



جمعه ها

زمین ساکن و ساکت است

و به شانه بالا انداختن های خورشید

فکر می کند،

من هم به تو

.

.

.

این شـــــــعرها را باید گذاشــت درکــــوزه

و آب شـان را خــــورد

وقتی هنـــوزعرضــــه ندارند

تــــو را عــاشــــق کننــــد !

.

.

.

آنلاین که می شوی انگشتانم بـه لکنت می افتند . . . !

.

.

.

تـــــــو صـــــادقانـــه دروغ بـــگــو

مـــن عــــاشقانـــه کـــاری خواهم کــرد

“مـــــاه” همیشــه پشــت ابــر بمــاند !

.

.

.

مى خواهم

گره بخورم در تو !

آنقدر سخت که با دندان بازم کنى

.

.

.

از تـــو “شـراب” انــداخــتـه ایـن شعـــر !

نمــی تـــوانـــم بـــنـویــسمـت …

بـس کــه مــــرا گـــرفــتـه ای …

.

.

.

زمین کَج است…!

اما

من

هنوز هم

خوش رقصی می کنم

به سازِ تو…!

.


.

.

خوابــــهایم بوی تن تـــو را می دهـــد

نکنـــد آن دور تــر هــا نیمــه شب ، در آغوشم می گیـــری !

.

.

.

جهانـــــــ جدیدم را دوســـــــت دارم

مـــــــن…زمـــــــین…تــــــو

کجای قانــــــون طبیعـــــــت

سخنی از ” مرکزیتــــــــــــــ” نداشتن چشمانت به میان آمده …!

من و زمین

هر دو گرد تو

می گردیم

منظومه شمســــــی بهانه اســـــــت….!

.

.

.

هزاران دستـــــــ هم به سویم دراز شود !

پــــــــس خواهم زد…

تنــــــــــها …

تمنای دستان تـــــــــــو را دارم …

.

.

.

همه‌ی کلمات معنای تو را می‌دهند

مثل گل‌ها که همه بوی تو را پراکنده‌اند . . .

.

.

.

گاهــــی …

به دلت شک کن

ع

ش

ق

شایــــد

یک شــــایعه باشد !

.

.

.

ه حساب حسودی ام نگذار که هرجا ۲ نفر هستند و من تنها

دلتنگ می شوم …

هوای داشتن تو تنها هوای من است برای زنده بودن

.

.

.

همه میگویند چشمانش رنگارنگ است

اما من میگویم

چشمانش عسلیست

نه برای رنگش

برای اینکه شیرین ترین لحظاتم

در چشمان او خاطره شده اند . . .

.

.

.

چیز دیگری نمی خواهم،

شاید فقط سهمم را!

از آغوش تو

که روزها به جنونم می کشد

شبها شاعر…!

.

.

.

با تو خواهم بود

هرکجا که باشی

و ذهنت را سرشار از امید خواهم کرد

و دیگر هیچ گاه غم به سراغت نخواهد آمد

حتی اگر الان

بعد از ظهر دلگیر جمعه باشد…

.

.

.

همه بر سر زبانند و تو در میان جانی …

.

.

.

آبشار نگاهت

مه شرجی گرفته

انگار

بخار می شوم

تر …

خیس خیس

از آب خیس تر

.

.

.

می شود کمی بخندی به حوض آب ؟

میخواهم عکس بگیرم یادگاری از روی ماه …

.

.

.

نه دست هایت توى جیبم است

نه سرت روى سینه ام

در این گرانى شب هایى که باران

تمامِ ستاره ها را از آسمان شسته است

نمى شود دِل به آسمان زد و براى آرزوهایت

شهاب چید!

کمى برایم آغوش قرض مى دهى!؟

مى خواهم ناز ات را بخرم اما

دل و جیب ام عجیب خالى ست!

.

.

.

هــزار بـار آمـدم خطــت بزنم از قلبم

خود خودت را

یــادت را

اسمــت را

امــا

فقط قلبــم پر شد از خط خطی های عاشقانـه !

.

.

.

” دل ”

اتفاقی ترین اشتباه دنیاست !

بسته میشود آنجا که نباید

کنده میشود از جایی که نباید . . .

.

.

.

دوستی با تو برایم بوی ریحان می دهد

بی تو اما باغ ریحان بوی زندان می دهد

.

.

.

دلم میخواهد عاشق باشد

عقلم میخواهد عاقل باشد

این میگوید زود باش

آن میگوید دور باش

احساسم این روزها دوشیفت کار میکند

و حقوقش را از من میگیرد . . .

.

.

.

به چشم هایت بگو…

انقدر برای دلَم رجز نخوانند …

من اهل جنگ نیستم ….

شاعرم!

خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم…

شعری می نویسم

آنوقت

اگر توانستی…

مرا در آغوش نگیر …

.

.

.

عشق خیالی من ، خودت نیستی

ولی هنوز عشق خیالیت در رگهایم جریان دارد

و قلبم میتپد با عشقی که تو در رگهای من جا گذاشتی

.

.

.

مثل ستاره تو قشنگی،

اما تنها فرقی که داری، اون ها زیادن تو تکى!

.

.

.

به چـشـمـهـایـت بگــو

نـگـاهـم نـکـنـنـد

بـگـو وقـتـی خـیـره ات مـی شـوم

سرشـان بـه کـار خـودشـان بـاشـد … !

نـه کـه فـکـر کـنـی خـجـالـت مـی کـشـم هـا

نـه !

حـواسـم نـیـسـت

عـاشـقـت مـی شـوم . .

.

.

.

سکوتت را دوست دارم تو در سکوت،

معنایِ دیگری داری،

معنای خوب آرامش . . .

.

.

.

عاشقانه به خواب میروم تا برایم زنده شوی…

باز هم گلی به گوشۀ جمالت…

که گاهی در خواب…

به من سر می زنی…

خیالت کافی ست…

برای پرورش رویاهای عاشقانه ام… !

.

.

.

میخواهم ساده اعتراف کنم…

میخواهم ساده فریاد بزنم…

دلم میخواهد ذره ذره ی وجود سرتا پا آرامشت را…

در بلندای لحظه های خسته از دلتنگی ام هجی کنم…

ساده میگویم…

گوش کن … !

ع … ا … ش … ق … م … !

نگاه کن … !

آنچه را که در سادگی نگاهم پیداست…

نیازی به انکار نیست … !

.

.

.

در من

کوچه هاییست که با تو…

سفر هاییست که با تو…

روزهایست که باتو…

شبهاییست که با تو…

عاشقانه هاییست که باتو…

نگشته ام

نرفته ام

سر نکرده ام

آرام نیافته ام

نگفته ام

می بینی چقدر با تو کار دارم؟

زودتر بیا

.

.

.

.


می شود کمی بخندی به حوض آب ؟

میخواهم عکس بگیرم یادگاری از روی ماه …

.

.

با مهربانیت معجزه میکنی ؛ من به پیامبری ات مدتهاست ایمان آورده ام !

.

.

از من تا وجودت فاصله فقط چند کیلومتر “دوستت دارم” است !

.

.

ماه را خاموش می کنم تا بتابد چشمانت !

.

.

دوست داشتنت برفیست سنگین

میبارد

مینشیند

یخ میبندد و با هیچ آفتابی آب نمیشود !

.

.

“منی” که کنارش “تو” نباشی ، “تومنی” نمی ارزد …

.

.

نفسم شاید دلیلِ زنده بودنم باشد ولی بی شک تو تنها دلیلِ همین نفسی !

.

.

هیچ کجا هم جاییست !

همانجاییست که بی تو میشود بود …

.

.

از روزی که دلم بیت المقدس تو شد ، سنگ میزنم به هر اشغالگری …

.

.

یادت برایم همانند قصه سیگار پیرمردیست که سالهاست میگوید نخ آخر است …

.

.

بهشت نمیخواهم اگر بخواهی مرا روی زمین ببوسی !

.

.

کنارِ تو کودک میشوم

هر بار پیشِ تو هزار بار متولد میشوم !

.

.

من یک فردم ؛ زوجم تو باش !

.

.

بهشت فاصله ی پلک بالا و پایین من است وقتی که به “تو” نگاه میکنم !

.

.

بعضی وقتا کسی تو زندگیت هست که اصلا لازم نیست تو آغوشت بگیره ، فقط با نگاه گرمش بدون حتی گرفتن دستات میتونه قلبتو بوسه بارون کنه !!!

.

.

تو را دوست داشتن تنها کارِ من است !

.

.

دوستت دارم ، همین ؛

این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ، حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !

بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی …

.

.

برایم مثل بهار می مانی

آمدنت را همیشه تحویل می گیرم …

.

.

چهار فصل که حرفه …

فصل پنجمی هست به نام تــــــــو ، به هوای تــــــــو …

.

.

با صداقت مینویسم من اسیر نازتم

گر بخواهی یا نخواهی نازنینم یادتم

.

.

تو را بیشتر از تعطیلی مدرسه دوست دارم !

.

.

بگو دوستم میداری تا از دفتر شعرم کتابی مقدس بسازم …

.

.

دوست داشتن را در چشمی بجو که حتی وقتی بسته است “رویای” تو را خواب ببیند …

.

.

خیلی دوستت دارم ، ده تا !!!

مثل روزهای کودکی مان !

عمیق ، پاک و بسیــار …

.

.

عشق یعنی طوری نگاهت میکنم که انگار تنها آدم دنیایی …

.

.

من تمام نمی شوم در عشق تو

ثانیه به ثانیه شروع می شوم !

.

.

باید یکی توی زندگیت داشته باشی که فاصله ی “دلم تنگ شده” و “دارم میام دنبالت” بیشتر از چند ساعت نباشه …

.

.

زیبایی ها را چشم میبیند و مهربانی ها را دل !

چشم فراموش میکند اما دل هرگز !

پس بدان که تا زمانی دل زنده است فراموش نخواهی شد …

.

.

به یادت هستم تا روزی که تابوتم همچون قایقی روان بر دوش مردم باشد !

.

.

تو باشی زهر مار هم می چسبد !!!

امسال هم که سال مار است …

.

.

بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد …

من تو را در قلبم دارم نه در دنیا !

.

.

.

.


.

.

.


جدایی به روز آدم چیزی نمی آورد ؛ به شب آدم اما …

.

.

گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …

یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !

.

.

چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن !!!

.

.

ساعت هم مثل ضربان قلبم با رفتنت از کار افتاد …

.

.

تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم …

فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !

.

.

“بی خبری” بی پایان ترین خبری است که از تو میرسد این روزها !

.

.

خوانده بود :

“زیر باران باید رفت”

فکر می کرد :

زیر باران باید ، رفت !”

.

.

این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !

.

.

می گویند که ساکتم !

حکایتمان را برای هر که بگویم باورش نمی شود که آن همه عشق ، آن همه نیاز ، آن همه امید

ولی این همه حسرت …

.

.

چیزیم نیست ، خوبم !

فقط تو را ندارم …

.

.

عشق ما همانند روزهای هفته است ، تو شنبه و من جمعه !

نمی دانم چرا جمعه اینقدر به شنبه نزدیک است اما شنبه اینقدر از جمعه دور ؟!

.

.

من همین دیروز بود که رفتم … رفتم و روی همان نیمکت نشستم …

گل سرخی روی آن گذاشتم و مثل همیشه زیر لب گفتم : هرجا که هستی تولدت مبارک !

.

.

در غیاب تو زرد زرد شده ام …

شاخه هم دیگر حوصله نکرد گوش دهد به ناله هایم ، با اولین نسیم به روی زمین افتاد !

.

.

چه رابطه ای است بین گلوی تو و چشمان من ؟

تو بغض میکنی ، چشمان من خیس می شوند …

.

.

حس آن ته سیگار مچاله

حس آن شاخه شکسته روی زمین

حس بیمار در کما رفته

حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین

حس تنهایی و رخوت

حس جان دادن تو خلوت

حس مرگ دارم امشب !

.

.

درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچکس حالی کرد !

.

.

دست تو اگر بود ، دست من در جیبم نبود …

.

.

دلم قصه ای عاشقانه می خواهد که تا آخرش پای هیچ نفر سومی به میان نیاید !

.

.

این روزهایم به تظاهر می گذرد …

تظاهر به بی تفاوتی

تظاهر به بی خیالی

به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست اما چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” !

.

.

عشق خیالی من ، خودت نیستی ولی هنوز عشق خیالیت در رگهایم جریان دارد و قلبم میتپد با عشقی که تو در رگهای من جا گذاشتی …

.

.

تو دور می شوی و من در همین دور می مانم …

پشیمان که شدی برنگرد ، لاشه ی یک دل که دیدن ندارد !

.

.

چقدر میتوان تحمل کرد

نبودنت را ؟

نداشتنت را ؟

ندیدنت را ؟

نخواستنت را ؟

.

.

دلم ؛ جایی مانده ای که هیچکس مسئولیت شکستنت را بر عهده نمی گیرد …

.

.

تو ماه را بیش تر از همه دوست می داشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من می آورد

می خواهم فراموشت کنم اما این ماه با هیچ دستمالی از پنجره ها و این دلم پاک نمی شود !

.

.

منتظرم کسی بیاید بگوید :

سُـــــــک سُــــــک

من پیدا کردم گمشده ام را …

.

.

شاید دیگه نتونی تکیه کنی به شونم

شاید دیگه نتونم مواظبت بمونم

.

.

حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که هیچکی بهش “تـــــــوجـــــــه” نمیکنه !

.

.

آرزویش برای من ، شیرینیش برای دیگری …

این است سهم من زندگی !

.

.

دوریت زمستان دیگر است

کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام …

.

.

درد داره “امروز” حرفی برای گفتن نداشته باشی با کسی که “دیروز” تمام حرف هایت را فقط به او می گفتی …

.

.

باید رفت حتی با ترس !

وقتی مطمئن از ماندن نیستی ، رفتن یقین است …

.

.

یه حسی از تو در من هست که می دونم تو رو دارم

واسه برگشتنت هرشب درارو باز میزارم

.

.

دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت او …

.

.

بدترین نوع دلشوره اینه که یادت بره دلیلش چی بوده !

.

.

من یاد تو را تا کردم و لای آن کتاب حافظ روی طاقچه که تو به من هدیه کرده بودی پنهان کردم …

آری خوب می دانم که دیگر نیستی ولی چه کنم که همه ی فال هایم تا ابد بوی تو را خواهند داد ؟!

.

.

باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ، آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛ هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را … روزی که دروغ میگوید ، روزی که دیگر دوستم ندارد ، روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد و روزی

.

.

.

.

..

.....................



مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم ..

و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارمـ نیسـت را ! ببخشیـد !

کــه بـا بـودنـــمـ تـــــرافیـک کــــــرده امـ !!

.

.

.

خدایــــــــــــــــــا …

به حد کافی خیال بافتم …

و تنم کردم …

یه کم واقعیت شیرین …

لطفا …

.

.

.

تقــویمِ امـسال هـــم..

بـا تقـــویــمِ پــارسال..

هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..

وقتـی..

زنـــدگی..

تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..

تعــطــــــیل اسـت !

.

.

.

بالاتر از سیاهی هم “رنگ” هست …

مثل رنگ این روزهای من !

.

.

.

هــر کــس از ایــن دنـیــا چـیـزی بـرمـیـدارد …

من امـا فـقـطـ ؛

دسـتـــ بــرمــیــدارمــ !

.


.

.

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است

با تیغِ کُند

.

.

.

صندوق صدقات نیست دل من

که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی

و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای . . .

.

.

.

خدایا فکر کنم سرنوشت منو وسط میدون شهر نوشتی ؛

بس که هرکی به من رسید منو دور زد …

.

.

.

این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن

هزاران کارگر در من مشغول کارند

روحیه ام در دست تعویض است!

.

.

.

مثل سیگار نصفه افتادم

در جهانی که پمپ بنزین بود…

.

.

.

چـــایــت را بــــنوش ..

نگــــرانِ فـــــردا نــــــباش !

از گنــــدمـــزارِ مـن و تــــو ..

کـــاهــی مــی مــانـــد !

بـــــــرایِ بـــــادهــــا !

.

.

.

لج میکنم . . .

بد اخلاق میشم !

نه چیزی میبینم ،

نه چیزی میشنوم ،

نه چیزی میگم !

دست خودم که نیست

تو که نباشی ، زندگی باید به کامِ من تلخ بشه . . . !

.

.

.

نمـــــیـدانــــی ،

چه دردی دارد !

وقـــتـی ..

حــــالـم ..

در واژه هــا هــم نــمی گنــــجــد …!

.

.

.

آن روزها که با او بودن برایم آرزو بود “تمام شد”!

امروز با او بودن یا نبودن فرقی ندارد!

.

.

.

بــاران ..

فـــقط ..

همین جایی از قصّه ،

که من ایستاده ام می بـــارد !

دو قدم این طرف تر ..

دو قدم آن طــرف تر ..

همیشه آفــتـاب است !

.

.

.

یــک روزی ..

بـه هـــر دلـــیلی ..

اگــر از تــه ِ قــلب ِتـــان خــندیــدیــد ..

لطـــفـا”،

بـــرای ِ من هـــم تـــعریــف کنـــید !

.

.

.

هــر کس ..

یـا شب میمیـــرد ،

یــــا روز ..

مـــن ؛

شبـانــه روز !

.

.

.

وقـتـی ..

خــواب ..

بــــرایِ فــــرار از “بیــــداری” بـــاشـد !

تمــــــام شـــده ای !

.

.

.

تمام تنم میلرزد…

از زخمهایی که خورده ام..!!

من از دست رفته ام…شکسـ ــ ـ ـته ام

می فهمی؟؟

به انتهای بودنم رسیده ام

اما…!

اشــــــک نمیریزم

پنهان شده ام پشت

لبخـــندی که درد میــــکند

.

.

.

این روز ها خیلی ها زندگی نمی کنند !

فقط ادامه می دهند !

.

.

.

امروز کسی از من پرسید چند سال داری

گفتم روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم

کودکی چند ساله ام . . .

.

.

.

اگر گریــه نمیکنـــم فکــر نکن از سنگـــــم !

مــن مـــــرد هستم …

تنهـاییــ قـدم زدنم از گریـه کردنـ دردنـاکــــ تـــر استـــ

.

.

.

من ؛

از این منـی ،

که هر لحظه دلتنگِ توست …

مُتنفـــــــــرم !

.

.

.

بَهاے ِ با تو بودَنـ بس ناجوانمردانه

سَنگیـــن استــ…

درآمَدِ روحـ ِ من ناچیز تر از اینهاستـ…

.

.

.

بــه ایــن فـکــر مـیـکـنم

لالایـــی هــای ِ مـــادرم

زیــر ِ کــدام بـالشتکــ ِ کـودکــی هــایـم جــا مانــده؟

شـایـد هــنـوز بـشـود آســوده خــوابـیـد…

.

.

.

امــروز

دلــم تنگ دیــروزی است

که میگفتــی :

“فردایــت را می ســـازم …”

.

.

.

معنی ماندن ِ بی عزت چیست؟

قبل از آنکه آبروریزی شود

خدایا، خودت تمامش کن…

.

.

.

گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم که دلم می خواهد قبل از خواب،

ساعت را روی “ هیچوقت ” کوک کنم . . .

.

.

.

خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد

و روزی که به نسیمی دل داد ، شکست …

.

.

.

دلم کمى هوا میخواهد اما در سرنگ !

از زندگى خسته ام …

.

.

.

آسانسوری شده ام

تنها

در برجی متروک

که سال هاست

بهانه ای برای اوج گرفتن

نداشته است

به خانه ام بیا

خسته ام

از این همه ایستادگی

.

.

.

شاید قانون دنیا همین باشد،

من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست …

.

.

.

این روزها شبیه جودی ابوت شده ام !

برای بابا لنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر خودم هم نمیشناسمش . . . !

.

.

.

از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی ، پیر میشی

از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، می بُری

از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی‌ هستی . . .

.

.

.

از من نرنــــــــــج…

نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…

فقط خســــته ام…

خســـــــــته از اعتــــــمادی بیــــجا!

برای هـــــــــمین قفــــــــــــلی محــــــــــــــکم بر دل زده ام!

.

.

.

یه وقتایی دلت میخواد

یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه :

اگه گفتی من کی ام ؟

تو هم دستاشو بگیری و بگی:

هر کی هستی فقط بمون…

.

.

.

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ میشود

گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد

گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود

تا خسته شود

تا بشکند …

.

.

.

دلتنگم نه برای کسی از بی کسی …

خسته ام نه از تکاپو از در به دری …

نه دوستی ، نه یادی ، نه خاطره ی شیرینی !

تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم ،

مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند …

.
.
.
.
...................................



مرد گریه نمیکنه


مرد غصه هاش که زیاد میشن همه رو!!! همه رو میریزه تو خودش

مرد گله نمیکنه

درد دل نمیکنه

گله و درد دل میشنوه

آره مرد سنگ صبوره

مرد وقتی زندگی بهش فشار میاره موهاش شروع میکنن به سفید شدن

به ریختن

به قول دمه (domme) مادر مختار: مردان زیر بار مشکلات زندگی نمی گریند موی سپید میکنند

مرد وقتی بین دونفر (اونایی که خیلی دوستشون داره و نمیتونه حق به هیچکدوم بده و دیگیری رو ناراحت کنه) میمونه حرف هردورو گوش میکنه و غرزدنارو تحمل میکنه

هیچی نمیگه میریزه تو خودش

مرد یعنی تکیه گاه! یعنی سنگ صبور! یعنی ...


.


.


.


مخاطب خاص “من” شما هستید.. چرا که من هر چه که برای “او” نوشتم.. خواند و خندید و باور نکرد


.


.


.


روزی که فکــر می کنی یه کسی رو از ته "دِل" دوس داری . . .

هیچ وقت "وِلـــش" نـکن . . .

ممکنه دوباره تــکرار نشه . . .

باید 10 ، 15 سال بگذره تــا بفهمی همون "یه بـــــــــــار" بوده . . .

که حــالت دیگــه خوب نمیشه . . .

"عشـق" یعنی حــالـت خوب باشه . .


.


.


.


مگر اینکه برفی بیاید تا بتوانیم "آدم" بسازیم ....


.


.


.



یه وقتای آدم از روی دوست نداشتن 

از یکی فاصله میگیره 

یه وقتایی از ترس ” وابستگی ”


.


.


.



عجله داشتم/تندتند راه میرفتم/محکم به چیزی خوردم...آدم بود- منتظر بودم بگوید:کوری؟.....دستش را به طرفم دراز کرد-با من دست داد...انسان بود...!!


.


.


.


.



همیشه میخواستم یکی من - یکی تو باشه 

.

.

.

وقتایی که تو 2تا مسیج میزنی و من یکی احساس میکنم دارم کم میذارم و زود مینویسم " دوستت دارم "


.


.


.



بگذار بند کفشهایت را هم من ببندم ...

تو همیشه سر بلند باش....


.


.


.



الهی من فدای دست پختت بشم که برنجات یا شور میشن یا دودی میشن ...!

همین کارو رو کردی که غذای هیچ رستوران 5ستاره ای روهم دوست ندارم .


.


.


.



لبخند تو گونه غم هایم را

همیشه سرخ می کند

- این سیب ها -

هدیه برای تو ....


.


.


.



این روزها خوبم.....

وقتی نگاهت هنوز

گاه گاهی ب دل شکسته ام می افتد...


.


.


.



رویـای رنـگین ِ شـب هـای مـن...

ای عـشق ِ شـیریـن ِ دنـیای مـَن...!

ای عـشق ِ مـن!

بـه چـه قـسم بـخورم تـا بـاور کـنی..؟

قـسم بـه لـحظه ای کـه چـشـمم بر چـشمـان ِ زیـبایـت افـتاد...

تـو بـرایم فـرامـوش نـاشـدنی هـستی!!!

بـاور مـیکـنی..؟


.


.


.



چرا دلت گرفته؟او هم آدم است.....

اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت.....

غصه نخور.....اگر رفت.....گریه نکن.....

یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند.....

یک روز معنی کم محلی را میفهمد.َََ


.


.


.



امـــــــــــروز نگاه بی قـــــــــــرارم 

در پس جـــاده های سراشیبی غربـــــــــت

در زیر آوار های انــــــــدوه و تنهــــــــایــــــــــی 

تـــــــــــــــو را جست و جـــو کـــــــــرد و گـــــــــم شــــــد....

و تو ...

فردا ....

چه آسوده ...

مــرا نگاه مــــــیکنی ... 

و میخندی...

اه که چـــــه قدر خندهایت را ....

دوســــــــــــــــــــت دارمــــــــــــ


.


.


.



"من"

"تو"

و فقط...

"یک قاب عکس"

این

تمام خوشبختی بود که

از جیب خدا کش رفتـــــــــــــــــــــــــــم.......


.


.


.



نگران خیس شدن پاهایش بود...آن زمان که آب از سرمن گذشته بود...!


.


.


.



پرنده به دانه های روی دام خیره شده بود!با خود گفت:چگونه بمیرم؟گرسنه و آزاد؟؟یاسیر و اسیر؟؟...


.


.


.


.



آدَم ها ... ،

باهـَـــــم ها و بی هَـــــم ها ...

زُوج و فـــَـرد ...

و مَنـی کِه انِگــــار با پــِـلاک تـَــنهــــائی ...

هیچ راهی به مَحدوده یِ زوج و فرد نـَدارم...!

.... ....

..........

.....................................................................



تمام شد...

این هم از "خیالت"

بردار و برو...

شاید باز بخواهی به کسی "هدیه اش" بدهی...

سال دیگریست امسال!!!.


.


.


.



مــَــــــن...

شیفتـــــــه ی آن بوســـه ی

هول هولــَـــــکی ام

کـــِـه دیرتـــــــ شده اما...

از خِــیــــــــرَش نمی گـُـــــــذری...


.


.


.



یـه سـری آدمـــا هــسـتن...

اگــه آه بـکـــشـــَن...

خـدا دنــیارو بـراشـون زیر و رو مـیکـنه...

بـترسـید از اون روز...

کـه...


.


.


.



تـا چـند روز بـعد از رفـتنش...

گــوشـی کـه هــیچی..!!

اِم پــی تـری أم ویــبره مـیزنـه...؟؟!

تـوهـــمـه احــمـقــانـه ایه...


.


.


.



نگران اشک‌ هایم نباش !

از لبخندم بترس که معنایش اشک‌ های فردای توست …


.


.


.



بــــاران...

سـقـوط آزاد را..

تـنـهـا بـرای ایـن بـه جـان مـیـخـرد..

کـه در زمـیـن پـوشـِش دهـد

اشـک هـایِ

یـک

مــَــرد را....


.


.


.



جاذبه سیب،آدم را به زمین زد

وجاذبه زمین سیب را....

فرقی نمی کند،سقوط سیب یا آدم،

سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست...

الا رحم ربی


.


.


.



درخت هم که باشی

من...

دارکوبی میشوم که

هفتادوسه بار در دقیقه

تو را می بوسد...


.


.


.



یک کاغذ سفید را

هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد کسی قاب نمی گیرد

برای ماندگاری باید

حرفی برای گفتن داشت...


.


.


.



یه زمانی از محبّت خار ها گُل میشدن


الآن دیگه از محبّت گُل ها هم هار میشوند…. 


والّــــــــــا…..!!!!!!


.


.


.



به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟

“تو” به هر جور دلت خواست بیا !

مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد ؛

مثل آهن شده در تنهایی ، چینی نازک تنهایی من …


.


.


.



سرانجام یک عشق نافرجام

یکــی بــــــــــــــــــــــــــــود و یکـــی . . . . . . نابـــــــــــود...!


.


.


.



برای کسی که می گوید :

گلویش درد می کنه ، صدایش گرفته ، سرش سنگینه و آبریزش بینی داره …بدون درنگ نسخه نپیچیم!

شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد….


.


نظرات 2 + ارسال نظر
نگارا دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 03:03

فراموشم مکن هرگز ، ولی گاهی به یاد آور ، رفیقی را که می دانی ، نخواهی رفت از یادش !

ghobadi شنبه 23 فروردین 1393 ساعت 22:31 http://ghobadi.blogsky.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.