*غرور دل من*

 

 

. . .مرا بی رحمانه یاد نمیکنی . . .

. . .اما باز هم دلم تو را میخواهد . . .

. . .چه غرور بی غیرتی داری ای دل من . . .

* خواب *

 

گاهی اینکه صبح ها

دلت نمیخواهد بیدار بشوی

همیشه نشونه ی تنبلی نیست

خسته ای از زندگی

نمیخواد قبول کنی که یک روز دیگر شروع شده

 

 

 

بوي سيگار شديدي آمد...
با خودم ميگويم
نکند باز پدر غمگين است؟!؟
نکند باز دلش...؟!؟؟
پله ها را دو به يک طي کردم تا رسيدم بر بام
پدرم را ديدم
زير آوار غرورش مدفون...
زير لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه فقر وسط سفره ماست؟!؟
و چراها و چراهاي دگر...
دل من هم لرزيد مثل زانوي پدر
ديدن اين صحنه آن چنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد...!

احمد شاملو

* لعنتی میخواهمت *

 

 

لعنتي مي خواهمت اين بار جور ديگري
هر نفس باشي کنارم محرم و بي روسري
تار و مارم کرده اي با فرم و چال گونه ات
لا به لاي خنده ات چنگيز را مي آوري...
چشم عسل! لبها عسل! پيراهنت ظرف عسل
بس که شيريني عزيزم قند بالا مي بري
من پر از پاييز زردم، برگريزاني کبود
لحظه لحظه در دلم آغاز يک شهريوري
مطمئنا سرنوشت يخ کنار آتش است
دختر گرم جنوبي پيش مرد آذري
من که با قول قرارت دل خوشم، يادت که هست؟
زير باران!...گل خريدي؟!...اين هم از يادآوري
زندگي را باختم وقتي نگاهت خيس شد
دختري بر روي شيشه ضربه زد"گل ميخري؟"
از نگاه عاشقت فهميدم از جنس مني
دسته دسته گل خريدي گفتم از من بهتري
ميشوي اعضاي من وقتي بني آدم شوم
آفرينش نذر چشمانت شديدا گوهري!
قبل تو هرکس که آمد خاله بازي کرد و رفت!
لعنتي! ميخواهمت اين بار جور ديگري

* علي صفري آزمون *

* هیاهوی زندگی *

  

 

در هیاهوی زندگی دریافتم 
چه دویدن هایی
که فقط پاهایم را از من گرفت 
و چه غصه هایی 
که فقط سپیدی مویم را حاصل شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود 
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد می شود 
واگر نخواهد نمی شود
به همین سادگی ...

 

* سادگی *

 

نگذار هر کس که آمد و ماندنی نشد
تو را، دلت را، صداقتت را با خودش یدک بکشد ...
که هر وقت از سر بی حوصلگی، از سر نبودن آرامشی،
آمد و سراغت را گرفت، حالت را پرسید،
دلت را قل قلک داد و باز رفت و گم شد، تو بمانی و دنیایی اشک ...
تو بمانی و چرا و اما و اگر...
آنکه میرور باید می رفته ...
اصلا برای رفتن آمده بود..
تو هم برو...
تو هم خودت را از لحظه هایش که هیچ،
از فکرش هم بگیر ...
تو باید تمامت بماند برای او که تمامش
تنها و تنها برای توست...
ماندنی هر جا میرود با تو میرود...
تو هم نباشی خاطرات با او هست ...!!!

* الـکــــی *

 

 

الکی امید وارش نکن …

الکی دلخوشش نکن …

الکی بهش نگو رسیدی زنگ بزن …

الکی اسمشو صدا نکن که طرف بگه جونم …

الکی هی نگو عشق من، زندگی من اون داره حرفاتو باور میکنه لعنتی …

وقتی میری داغون میشه ،داغون میفهمی ؟؟؟؟؟؟ داغون …

 

 

* هـــــــــــــــه *

* آغـــوش *

 

 

در آغــــوش خــــودم هستــــم

من خودم را در آغوش گرفته ام 

 نه چندان بالطافت

 اما

وفادار...وفادار

هرچه بنویسم کسی درک نمیکند

 که چه حالی دارم...

* دل من *

 

 

باور کن ...

من هم خدایی دارم

تو دلم را بشکن …

او هوایم را دارد …

روزی یک جایی …

 دلت را می شکند …