پاتــــوق تنهـــایی

خـــــــوش اومــــــــدی دوســـــت مـــــــن

پاتــــوق تنهـــایی

خـــــــوش اومــــــــدی دوســـــت مـــــــن

مـــــتن های عاشقانه


همه چیـزش خاصــہ

لبخنـבش

تیپش

رفـتارش

اخلاقـش

احــساسـاتـش

בوسـت בاشتـنش؛

مـخـاطب نبوבہ ڪـہ خـآصـ باشـہ

خاص بوבه ڪـہ مـخـاطب شـבه

.

.

.

ببین گوش کن :

فرقی نمیکنه من و تو متولد کدوم برج سالیم ،

مهم اینه که اگه تو نباشی من همیشه برج زهرمارم . . .

.

.

.

کنارم که هستی

زمان هم مثل من دستپاچه میشود

عقربه ها دوتا یکی میپرند

اما همین که میروی

تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم

جانم را میگیرند ثانیه های

بی تو…

.

.

.

هزار تابلوی مونالیزا

به روی لب

و هزاران موزه هنر

درون چشمت داری . . .

.

.

.

ﺑﺨﺪﺍ !

ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻧﻮﺷﺖ …

ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺮﻡِ ﻧﻔﺲ ﺑﺎﺷﺪ …

ﺑِﻜﺮ ﺑﻜﺮ ﺍﺯ ﺳﻴﻨﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ …

ﻧﺠﻮﺍ ﺷﻮﺩ ﻛﻨﺎﺭِ ﮔﻮﺷﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﺰﺩیک ﺍﺳﺖ،

ﻣﻴﺘﻮﺍنی ﻻﻟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ لمس کنی با لبانت . . .

.

.

.

شعر قافیه نمی خواهد

سطر به سطر آغوشم را ردیف کرده ام ،

تو فقط بیا . . .

.

.

.

می آیی قایم باشک بازی کنیم ؟

من چشم بر زیبایی تو بگذارم و تو آرام در آغوشم پنهان شو . . .

.

.

.

در مسابقه زندگی گل زدن مهم نیست ، گل شدن مهم است !

تقدیم به سرور گل ها …

.

.

برای دیدن تمام نوشته ها به ادامه مطلب بروید.

  

.

ﮔﺎﻫـــــﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟـــــﻢ ﻫﻮﺱ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ …

ﺍﺯ ﻫﻤـــــﺎﻥ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﺣــــــﺮﻑ ﺗﻮ ﭘﺸــﺖ ﺑﻨﺪ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ که ﻣﯿﮕﻮﯾــــﯽ :

ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺘـــــﻢ ﺑﻬــــﺖ ﻧﺮﺳـــــﻪ . . .

.

.

.

گرما یعنی نفس های تو ، دست های تو ،

آغوش تو . . . !

من به خورشید ایمان ندارم !

.

.

.

هر پنجره ای زیباست اگر “تو” میان قاب آن طلوع کنی …

.

.

.


قفس

یعنی دهان من

وقتی زبانم

روی اسم تو قفل می شود . . .

.

.

.

با هم که قدم می زنیم

حسودی اش می شود آفتاب

نه که هیچگاه

قدم نزده است با ماه !

.

.

.

دستم را بگیر

دارم به یادت

می افتم !

.

.

.

دیشب قصه ات را برای کسی میگفتم ، باز عاشقت شدم …

.

.

.

نگاه تــــــو..

مــرا عاشق تر از پیـــــش می کند..

چه معجــــــــونی می شود..

زندگــــــی..

با لمس دستانِ تـــــــو..

با حسِ عشــــــــــــــــــقِ تـــــــو..

.

.

.

تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست ،

با من از تو می گوید …

ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد !

.

.

.

پله ها را بالا رفتم

پایین آمدم ،

عطرت یک جا

بَند نمی شود !

.

.

.

عشق بی نظیر من بی تو زنده میتوان ماند،

اما زندگی نمیتوان کرد . . .

.

.

.

قلب و روحمان را ارزان نفروشیم ،

در فروشگاه هستی روی قلب انسان نوشته اند :

قیمت = خدا

.

.

.

از پیراهن نه !!!

از خون و اکسیژن به من نزدیک تر باش …

.

.

.

ما عاشق نیستیم،

ما عاشق ِ ماجراهای ساده ی عاشقانه ایم…

.

.

.

بعد از آن ھمه سرگردانی روی وجب به وجب خاک ،

بعد از آن ھمه جستجو روی نقشه ھای جھان دانستم ،

دستان توست ، وطنِ من !

.

.

.

مـیــدونــیــن دِلــَــم چـــی مـــیـــخـــواد!

خــُــــدا بــــیــــاد بــِــهــِـم بــِــگــــه:

دیـــــوونــَــم کـــَـردی بـــیــــا ایــنـــَـم هـــَـمــونــی کـــه مـــیــخــــواســــتـــــی…

.

.

.

و چه زیبا گفت فروغ :

تنها صداست که میماند . . .

و امان از صدای ” تو ” که ابدی شد در گوش من !

.

.

.

دیگر نه باز با باز است ، نه کبوتر با کبوتر !

این روزها زاغ هم برای مرغ عشق لاف عاشقی می زند …

.

.

.

زمین به آسمان بیاید

آسمان به زمین

حواسم نه پرت شیطنت های ستاره ها می شود

نه دلربایی گنجشگکان باغ

محو چشم های توام هنوز . . .

.

.

.

تمام سربازانم سفید پوشیده‌اند و منتظر حرکت تو هستند ،

گام بردار در صفحه شطرنجی دلم ؛

میتوانم تمامش کنم با یک حرکت ،

حیف اما شاه این بازی از چشمان سیاه تو فرمان می‌پذیرد

نه از انگشتان بی رمق من  . . .

.

.

.

من قصه با تو بودن را تا ابد اینگونه آغاز میکنم ، یکی بود …

هنوزم هست !

.

.

.

ورق ورق کن “خاطرات” خاک گرفته را …

شاید غبارش “احساست” را به سرفه بیندازد

.

.

.

رویاهایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند

اما همیشه شیرین اند

مثل رویای داشتن تـــــــو …

.

.

.

آواز عاشقانه ی ما ، در گلو شکست

حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدم ، خواب بود

خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

(قیصر امین پور)

.

.

.

بعد از باران نگاهم آفتابی شو…!

رنگین کمان بودنت را دوست دارم…!

.

.

.

چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی…

یکی که بهش اعتماد داری …

بهت اعتماد داره …

از دلتنگی هاش برات میگه …

از دلتنگی هات براش میگی …

آروم میشه …

آروم میشی …

حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه …

این حس مثل قطره های باران پاکه…

.

.

.

مــَن عـاشقت هــَستـَم …

و تـا انتــَهاے ایـن دنیـاے پـُـر از تـُهـے

هـیچ کـارے بـه جـُـز دوسـت داشـتـَنـَت نـَـدارم

هـیچ دلـیلے بــَرای تـَنـها گـُذاشـتـَنت نــَدارم

هـیچ بــَهانه اے بــَراے از یـاد بـُردنــَت حـَتـے بــَراے لـَحـظه اے نــَدارم…

.

.

.

ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻪ :

ﺩﻭﺳﺘـــــــــــــــــــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ !

ﺑـﺎﺯﻡ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ :

ﺩﻭﺳـــــــــــــــﻢ ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﻠﺮﺯﻩ !

ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﯿﺸﻦ !

ﻫــﺮ ﻭﻗﺖ ﮐــﻪ ﺻﺪﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ :

ﺧﻮﺷـــــــــﮕﻞﻡ

ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺯﯾﺒﺎﯾــﯽ !

ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ

ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐــﻪ ﺑـﺎﺷــﯽ

ﻫﻤـــﻪ ﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧــــــــﮕﯽ ﻫــﺎﯼ ﻋﺎﻟــﻢ ﺭﻭ ﺑـــــــــﻠﺪﯼ . . .



ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﻟﮑﻦ ، ﺩﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺗﻮ

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻧﮓ ﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ

ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻏﺮﯾﺐ

ﯾﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺭوﻥ ﺑﺒﺎﺭﻩ ﻭ ﻫﻮﺍ ﺳﺮﺩ ﺑﺎﺷﻪ ﺩﻟﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﮕﯿﺮﻩ ، ﺗﻨﮓ ﻧﺸﻪ ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺸﻪ

ﯾﻌﻨﯽ ﻋﮑﺴﻬﺎﯼ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ

ﯾﻌﻨﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ، ﺁﺭﺯﻭ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ، ﻫﺪﻓﻬﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ

ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﺗﻮ …

.

.

عشق به تو معمای پیچیده ای است که حل آن محتاج ترک زندگیست …

.

.

زندگی برای من ، همین از تو گفتن هاست …

.

.

نفس که می کشمت زمین آنقدر آرام می شود که عطرت قرن ها طول خواهد کشید !

.

.

به تو که میرسم مکث میکنم …

انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی !

.

.

من یک جای دنیا خیلی خوشبختم !

در چارچوب قاب عکس دونفریمان …

نسترن وثوقی

.

.

نمی دانم چشمانت با من چه میکند ؟ فقط وقتی که نگاهم میکنی چنان دلم از شیطنت نگاهت می لرزد که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست …

.

.

همیشه ماندگار من ، همه می خواهند تو از سَرم بیفتی غافل از اینکه من تو را در دلم پنهان کرده ام !

.

.

دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست ، مرا شاد میکند

لبخند را به دنیایم هدیه میکند حتی این روزها گاهی پرواز میکنم

من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …

.

.

پنجره را که باز می کنی دلم می آید و لب طاقچه ی نگاهت می نشیند !

می بینی ؟

دلم بی دام و دانه جَلد نگاهت شده است !!!

.

.

هرشب شانه میزنم موهایم را

صبح که بیدار میشوم موهایم پریشان است

من هر شب خواب سرِانگشتان تو را می بینم !

.

.

آرام می شوم وقتی که نامم را فراموش می کنی و مرا “بینام” میخوانی ، “عزیزت” می شوم !

.

.

میخواهم آنقدر بو بکشم تو را که ریه هایم پر شود از عطر تنت که هوا داشته باشم برای نفس کشیدنم وقتی کنارم نیستی …

.

.

در تو صیادى ست با آب و دانه و هزار چاقوى تیز …

و در من حماقتى گنجشک وار که آسوده مى کشاندم بر بام تو !

.

.

آرزو کن با من که اگر خواست زمستان برود

گرمی دست تو اما باشد

آرزو کن با من “ما”ی ما “من” نشود

سایه ات از سر تنهایی من کم نشود !

.

.

وقتی رفتی فهمیدم دوزخ چیست

وقتی چشمانم منتظرت ماند فهمیدم برزخ چیست

حالا بیا و بهشت را معنا کن …

.

.

از بهار تقویم می ماند و از من استخوان هایی که تو را دوست دارند …

.

.

دو ضلعِ یک زاویه ایم انگار ، هرچه پیش می رویم دورتر می شویم !

بیا به ابتدای عاشقی برگردیم …

.

.

و من نماز آیات می خوانم هراس ندیدنت را …

.

.

زمستان و تابستان ندارد …

نباشی چهار ستون بدنم میلرزد !

.

.

همه ی راه هه که با پا پیموده نمیشوند !

دستهابت را به من بده …

“شهاب مقربین”

.

.

من تو را به خاطر می آورم بی هیچ بهانه ، شاید دوست داشتن همین باشد ، بی بهانه به خاطر آوردن …

.

.

من این طوفان را بیشتر دوست دارم …

این دلشوره های سر به صخره کوبیده را بیشتر …

تو را بیشتر !

اما می هراسم از هر آرامشی که موج دامنش به طوفان تو نمی رسد !!!

من تو را طوفان میخواهم نه یک ساحل امن آرام که عشق هیچ نیست مگر همین نیاسودن ها !

.

.

جهان از چشم های تو شروع می شود و جایی در امتداد آشفتگی موهایت به باد می رود …

.

.

میدونی وقتی وسط درگیریهای ذهنیت حس میکنی به آخر خط رسیدی چی میچسبه ؟

یه فنجون صداقت داغ اونم از لبهای کسی که اعتراف میکنه هر جوری باشی عاشقته !

.

.

زمین به آسمان بیاید

آسمان به زمین

حواسم نه پرت شیطنت های ستاره ها می شود نه دلربایی گنجشگکان باغ

محو چشم های توام هنوز …

.

.

از پیرهن نه !!!

از خون و اکسیژن به من نزدیک تر باش …

.

.

من جز آغوش تو حتی به دیوار هم تکیه نمی کنم !

.

.

پشت این روزها فردایی اگر نباشد و پشت این ابرها اگر خورشیدی …

پشت پلک های تو اما نگاهی هست که دوستش دارم !

.

.

باختی در کار نیست

برای تو قلبم را ریسک می کنم

یا می برم یا می میرم …

.

.

هیجانی ست اینکه میان دستانت لحظه ای چشمانم را ببندم و دنیا به سکوت صدای “نفس هایت” فرو رود !

.

.

تمام سربازانم سفید پوشیده‌اند و منتظر حرکت تو هستند ، گام بردار در صفحه شطرنجی دلم ؛ میتوانم تمامش کنم با یک حرکت ، حیف اما شاه این بازی از چشمان سیاه تو فرمان می‌پذیرد نه از انگشتان بی رمق من …

.

.

همین که قاصدکی را فوت کنی تا عطر نفسهایت را با خود بیاورد ، برای دلم کافیست !

.

.

رویاهایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند اما همیشه شیرین اند مثل رویای داشتن تـــــــو …

.

.

هر کاری میکنم تو باز کنارم هستی ، کنار طپش های قلب بی قرارم …

جایت امن است ؛ خیالت راحت باشد که فراموش نمیشوی !

.

.

به یک “نترس”

به یک “نوازش”

به یک “آغوش”

به یک “دوستت دارم”

خلاصه بگویم به “تو” نیازمندم !

.

.

شعر قافیه نمی خواهد

سطر به سطر آغوشم را ردیف کرده ام ، تو فقط بیا !

.

می آیی قایم باشک بازی کنیم ؟

من چشم بر زیبایی تو بگذارم و تو آرام در آغوشم پنهان شو !

بهرنگ قاسمی

.

.

کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند !

یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست …

.

.

از من نپرس چقدر دوستت دارم ، اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست !

.

.

و من هنوز تو را مثل “تمام شد” مشق شبم دوست دارم …

.

.

پاییر یا زمستان چه فرقی میکند ؟

حضورت بهاری میکند سرزمین مرا !

.

.

حتی برکه ای کوچک هم نیستم که قرص ماه خوبم کند …

تب تو گرفته ام ، پزشک چه میداند ویرووس نبودنت را ؟

.

.

خیالت پهن است دور و برم ، خیالت جمع !

نادیا میرسنبل



صبر کن

عشق که شکل گرفت

لب ، قلب ، چشم ، گویا می شود

و ذهن

پاک می شود از غبار

آن وقت

با من باش ، همیشه ی من !

.

.

.

همین که قاصدکی را ،

فوت کنی

تا عطر نفس هایت

را با خود بیاورد

برای دلم کافیست . . .

.

.

.

مـردنَــم را آرزوستــــ

اگـــر آرامگــاه ِ ابـَـدی آغــوش ِ تــو بـاشــد . . .

.

.

.

چرا دیوونگی نسبت به حساب نمیاد؟

مثلا بگن تو چه نسبتی باهاش داری؟ منم بگم دیوونشم  . . .

.

.

.

به تو که میرسم مکث میکنم !

انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام ، مثلا …

در صدایت ، آرامش

یا در چشم هایت ، زندگی

.

.

.

ﻋﺸــــــﻖ …

ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد …

ﻧــــﻪ زیبایــــی …

و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ….

ﻓﻘـــــــــــﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ …

ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ …!

.

.

.

از روزی کـه تــو پـا بـه زمــیـن گــذاشـتــی

گــرم شــدنــش آغــاز شــد!

و هـنــوز دانـشـمـنـدان در پــی ایـنـن

کــه چــرا یـخ هــای قــطــب جــنــوب آب مـیـشــوند !

.

.

.

ای کاش که من پیر شوم در بغلت

با دست تو زنجیر شوم در بغلت

پرواز پر از حس رهایی ست ولی

ای کاش زمین گیر شوم در بغلت

.

.

.

عـــ ـشـ ــق میتواند …

فـاحشهـ بســازد از فرشته هـا …

اگــر معـشـــوق اشـتبـاهـ ـی باشــد …

.

.

.

هرجای این سرزمینی باش !

فقط هرروزخنده هایت رابرایم پســــــــــــت کن . . .

.

.

.

بادبادک ها هرچقدر هم که اوج بگیرند هنوز با نخ اسیر زمین اند !

من اما با تو …

با آغوش گرمت …

با تمام بوسه هایت …

روی همین زمین به اوج میرسم

.

.

.

اگر فکر کردى ازت خوشم میاد

و برام خیلى عزیزى و دلواپستم

و اگه نبینمت دلم برات تنگ میشه

براى اولین بار درست فکر کردى !

.

.

.

چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم …

گمان مے کرد فریب داده استــ مرا

نمے دانستــ تو پرسیده بودے :

مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را

.

.

.

دیـگـر هـیـچ مـزه ای دلـچـسـب نـخـواهـد بـود . .

مـن تـمـامِ حـسِ چــِشـایـی ام را . .

رویِ لـبـانـت . .

جـا گـذاشـتـه ام . .

.

.

.

عاشقی می کنم!

لـــــج می کنم!

بد اخلاق می شوم!

دست خودم نیست …

ساعت و زمان هم ندارد!

تــــــــو که نباشی …

زندگی به کام من تلخ است ..

.

.

.

گفتم:دوسم داری ؟

گفت:بچه ای برو بزرگ شو !

رفتم بزرگ شدم اما انقدر بزرگ شدم که یادم رفت دوسش داشتم…!

.

.

.

لاف می زدم که فراموشت خواهم کرد !

کجایی که ببینی این روزها توبه ی من از گرگ ها هم مرگ تر است …

.

.

.

هوایت را به سمت من کج کن …

این روز ها بدجور نفس تنگی گرفتم ، میگویند هوا آلوده است

هر هوایی که تو در آن نباشی آلوده است !

.

.

.

مـادربـزرگ مـی گفـت:

قلبـــت که بــی نظـم زد

از همیــشه عاشق تـــری . . .

اشکــت که بــی اختیــار ریخــت

از همیــشه دلتنــگ تـــری . . .

شبــت کـه بـا درد گذشـــت

فکــرت از همیــشه درگیـــرتـر سـت

.

.

.

صحبت از “دیروز و امروز و فردا” نیست ،

صحبت از توست و تو یعنی “همیشه”

.

.

.

دست هایم را دایره وار دور دلت حلقه میکنم عزیزکم …

مبادا فکر کنی “داستان اسارت” است ،

این حکایت را به “زیاد خواستنت” تعبیر کن

.

.

.

برای مَن

همین از تو گفتن !

“زندگیست”

.

.

.

چشمانت همرنگ قهوه است…

تلخ اما…

اعتیاد آور

.

.

.

اشتراکِ

من و دریا

دل شوره هایی ست

که درونمان موج میزند

اما هیچ کدام

تو را نمک گیر نکرد

.

.

.

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم …

تو فقط قول بده صدای خنده هایت را به کسی نفروشی . . .

.

.

.

فاصله بین ذهن و دل ، عقل و عشق ، منطق و زندگی …

عظیمترین فاصله هاست

.

.

.

ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ

.

.

.

عاشق زنی شده ام

“که بوی مردانگی اش”

غرور مردانه ام را…

دیوانه میکند !

.

.

.

“تو” …

همان لطف خدایی که داشتنت شامل حال من شده است !

.

.

.

پرچم یه پسر زمانی بالاست که

ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻠﺐ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﺵ ﺭﺳﯿﺪ ..

ﻋـــــــﺎﺷﻘﻮﻧﻪ ﭘﺎﯼ ﻃﺮﻑ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﻭ ﻭﻓـــــــﺎ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ !!

.

.

.

ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در دنیا حضور داشت :

در فکر کسی

در قلب کسی

و در دعای کسی …

.

.

.

در سینمای چهار بُعدی چشمانت

برنده هفت سیمرغ بلورینِ

بهترین تماشاچی می شوم…

.

.

.

ای دلبر ما مباش بی دل بر ما

یک دلبر به ، به که دوصد دل برما

نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما

یا دل بر ما فرست یا دلبر ما

.

.

.

نفس شاید دلیلی باشد برای زندگی اما بی شک “تو” بهانه ی آنی

.

.

.

قلب تو قلب منه

دوری تو درد منه

خوشی من بودن تو

نبودنت مرگ منه

.

.

.

قـــلمم به نـوشتـــن نمی آیــد!

بـــه چِــشـمـانـَم خیــره شـو ؛

عــاشــقــانــه هــــای ِ مــَـرا بــخــوان …

.

.

.

در صدا کردن نام تو

یک «کجایی؟!» پنهان است

یک «کاش می‌بودی»

یک «کاش باشی»

یک «کاش نمی‌رفتی»

من نام تو را

حذف به قرینه‌ی این همه دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم…

.

.

.

لبخند تو

معجزه ی شیرینی است

که رؤیای بهشت را

در دل ِآدم زنده می کند…!

.

.

.

همه میگویند چشمانش رنگارنگ است

اما من میگویم

چشمانش عسلیست

نه برای رنگش

برای اینکه شیرین ترین لحظاتم

در چشمان او خاطره شده اند . . .

.

.

.

پشت حـــــرف‌های یه مرد

پشت نوازش‌ ها

… سرزنش‌ ها

پشت تـــمام نـــگاه‌ های معنی‌ دار

پشت ســـکوتش

پشت لبخـــند‌ های پــر از رازش

عـــشقیست

پـــنهان تر از محبــت زنانه

.

.

.

ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ حسی ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﻣﻴﺬﺍﺭﻥ ” ﻏﻴﺮﺕ “

ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ “ﺣﺴﺎﺩﺕ “

ﺍﻣﺎ…

ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﻴﮕﻢ ” ﻋﺸـــــــــــﻖ “

ﺗﺎ ﻋﺎشـــق نباشی

نه غیرتی میشی نه حـســود !

.

.

.

بعضی آدم ها را نمی شود داشت ، فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت !

بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها !

اصلا به آخرش فکر نمی کنی ، آنها برای اینند که دوستشان بداری

آنهم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ،

یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست …

این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد !

.

.

.

عشق اگر عشق باشد ؛

هم خنده هایت را دوست دارد ،

هم گریه هایت را ….

هم شادی ات را دوست دارد ؛

هم غم هایت را …

هم لحظه های شادابی ات را می پسندد ،

هم روز های بی حوصلگی ات را …

هم دقایق پر ازدحامت را همراهی میکند ،

هم دقایق تنهایی ات را …

عشق اگر عشق باشد ،

هم زیبایی هایت را دوست دارد ،

هم اخم هایت را در روزهای تلخی …

هم سلامتت را می پسندد ،

هم روزهای گرفتاری و بیماری همراهی ات می کند …

عشق اگر عشق باشد ،

با یک اتفاق ،

تو را تعویض نمی کند ،

همراهی ات می کند تا بهبود یابی …

عشق اگر عشق باشد ،

هر ثانیه دستانش در دستان توست ،

در سختی و آسانی …

تا ابد ..


بوی عطر عشقت


نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ، قید همه را به خاطر تو میزنم

قلبم را تا ابد به تو میدهم ، تو تنها مال منی ، این را به همه نشان میدهم!

مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!

وقتی که بودنم بسته به بودن تو است ، این لحظه هم منتظر آمدن تو است ، لحظه ای که بوی عطر تو می آید از آنجایی که میبینمت تا آنجایی که به انتظارت نشسته ام

چیزی دیگر نمانده تا رسیدن به آرزوها ، تا رسیدن به تویی که همیشه آرزوی زندگی ام بوده ای

هر که می آید به سراغم ، سراغ تو را از آن میگیرم ، هر که مرا نگاه میکند ، با نگاهم به دنبال تو میگردم …

و من چگونه به دیگران بگویم عاشق کسی دیگرم ، تنها دلیل زنده بودنم کسی است که همیشه بهانه ایست برای دلخوشی هایم…

خیالت راحت از اینکه هیچگاه تنهایت نمیگذارم ، دلهره ای نداشته باش از اینکه اینجا تو را جا بگذارم ، که غیر از این خودم جا میمانم و دنیا تمام میشود ، همه اینها تبدیل به یک قصه ی بی فرجام میشود!

ای تو که با نگاهت میتابی بر من و قلبم جوانه میزند ، و آن لحظه حرفهای عاشقانه میزند ، و این من و این احساسات من ، برای تویی که همیشه میمانی در دلم !

نه دیگر محال است تو را از یاد ببرم ، همه را فراموش میکنم و تو را با خود میبرم ،

تا هم خودت و هم یادت همیشه با من باشند، تا اگر لحظه ای در کنارم نبودی با یادت زنده باشم

ای تو که با احساساتم دیوانه میشوی ، تو هم اینجاست که هم احساس با من میشوی ، و آخر هم دلت با دلم و خودت با خودم  همه با هم یکی میشویم!




.

.

اعتیاد هم دلیل زیبایی است برای مردن وقتی که تزریق هوای تو باشد …

.

.

“تــــــــــــــــــــــو” یادگار روز هایی هستی که نه فراموش می شوند و نه تکرار …

.

.

بعضی از آدم ها به بعضی چیزها عادت نمی کنند مثل من به نبودن تو !

.

.

معنای دنیا را در کسی ببین که دنیا برایش بدون تو معنایی ندارد …

.

.

خیلی دوستت دارم اما نمیدونم “خیلی” رو چطوری بنویسم که خیلی خونده بشه …

.

.

لبخند که میزنی ، کمترین اتفاقی که می افتد اختلال در تشخیص ماه های قمریست !

.

.

چشمهایت عقیق اصل یمن

گونه ها قاچ سیب لبنانی

تو بخندی شکسته خواهد شد

قیمت پسته های کرمانی

.

.

“با تو بودن” را برای این باور دارم که “بی تو بودن” را نمی توانم باور کنم …

.

.

میگن هروقت دلت واسه اونیکه دوسش داری تنگ شد ، نگاش کن

اگه پیشت نبود صداش کن

اگه نشنید دعاش کن !

.

.

خوشبختی ملاقات دوباره چشم های توست حتی اگر در نگاه تو تصویری از رویای با هم بودنمان نباشد !

.

.

آسمان را بی ستاره ، دریا را بی موج ، دیده را بی اشک ، لب را بی خنده و زندگی را بی تو دوست ندارم ای بهترینم !

.

.

بازوهایم وطنیست که در آن جز تو هیچکس خانه ای نخواهد داشت …

.

.

هیچ چیز تو دنیا ارزشمندتر از این نیست که بدونی کسی حتی بیشتر از جونش دوستت داره !

.

.

عشق یعنی شب موقع خواب تا چشماتو میبندی صورتشو با تمام جزئیات ببینی و بعد آروم لبخند بزنی …

.

.

دختر : بیا دوری کنیم از هم …

پسر : نمیتونم …

دختر : چرا آخه ؟؟؟

پسر : دلم تنگ میشه بیش از حد ، دلم تنگ میشه بیش از حد !

.

.

حلقه ی دستانمان را دوست دارم وقتی دستت توی دست من است و دل توی دلم نیست …

.

.

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم …

تو فقط قول بده صدای خنده هایت را به کسی نفروشی !

.

.

مرا خیال تو بیخیال عالم کرد !

.

.

می نویسم از تو ای زیبای من

می سرایم از تو ای رویای من

ای نگاهت سبزتر از سبزه زار

می نویسم بی قرارم بی قرار

.

.

هروقت دلت گرفت لبخند بزن به یاد کسی که برای لبخندت بارها دلش گرفت !

.

.

ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در دنیا حضور داشت :

در فکر کسی

در قلب کسی

و در دعای کسی …

.

.

برای مردن لازم نیست عزرائیل بیاید ؛ همین که تو نیایی کافیست …

.

.

برای تو که مهم باشم ، مهم نیست برای دیگران مهم باشم یا نباشم !

.

.

آواره ام میان من و تو ؛ به امید روزی که ما شویم !

.

.

هیچوقت آﺭﺯﻭﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻧﮑﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺧﻮﺩﺕ !

.

.

می دانی که هنوز “دوستت دارم” عاشقانه ترین هدیه ای است که برای تو دارم !

.

.

نفس شاید دلیلی باشد برای زندگی اما بی شک “تو” بهانه ی آنی …

.

.

او تنها ضمیر غایبی است که مدام در من حاضر است …

.

.

تمام پیاده رو های جهان اگر گذر نامه بخواهند ، چشمان تو را نشانشان می دهم !

.

.

قلب تو قلب منه

دوری تو درد منه

خوشی من بودن تو

نبودنت مرگ منه

.

.

دوست داشتن یعنی تنهایت میگذارم همانگونه که خواستی اما جایت در زندگیم همیشه خالیست !

.

صحبت از “دیروز و امروز و فردا” نیست ، صحبت از توست و تو یعنی “همیشه”

.

.

یادت که می افتم ، از شوق دهان چشمانم آب می افتد !


کبریتـهای سـوخته هـمـ ،

روزی درختـ های شـادابی بـوده اند!

مثل مـا ،

که روزگـاری می خنـدیدیـمـ

قبـل از اینـکه عـشق روشنـمان کنـد

.

.

.

کسـی چــه مـی دانــد

شایــد دست هـایـت را در جیبـم جـا گذاشتــه ای

کــه همیشـه در میــان آن بـه دنبـال چیــزی مـی گـردم!

.

.

.

انسان ها عموما دو دسته اند :

تـــو و بقیــــه  . . .

.

.

.

وقتی کسی به عشقش میگه نفسمی…

یعنی نمیشه نفسم رو با کسی قسمت کنم,

یعنی آدم باش و فقط مال من باش !

یعنی چشمات باید فقط منو ببینه

بفهم لطفا …

.

.

.

آهسته فتح کرده ای با چشمهایت

هرچه داشته ام را

حالا تمام جهان من مستعمره ی توست !

.

.

.

ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍ ﺷﺪﻡ !

ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﺰﯼ

ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﯽ

ﻣﺮﺍ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺭﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ !

ﺗﻨﻬﺎ ﺗــــﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯽ

ﮐﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ

ﺑﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﭘﯿﺮﻭﺯﻡ ﮐﻦ . . .

.

.

.

عشـــــق یــعنی حـتی اگـه بدونـــی نـمیخوادتــــــ

بدونــــی نمیشـــــه,

امــا نتـــونی ترکــشی کنـــی . . .

نه خــــودشو , نه فکـــــرشو . . .

.

.

.

مرگ شیرین ِ من در آغوش توست . . .

وقتی می گویــی دوستــم داری،

گلوله بارانم میــکنــی  . . .

.

.

.

اینقدر ورق های زندگیمو بهم نریز

حکم همون دله !

.

.

.

دلی به وسعت دریای کدر نمی خواهم،

برای من دلی به شفافیت یک لیوان آب ،کافیست . . .

.

.

.

باختی در کار نیست

برای تو

قلبم را ریسک می کنم

یا می برم…

یا می میرم…

.

.

.

همه ماهر شده اند

یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد !

اما من ناشیانه به یک نفر دل میبندم هزاران بار !

.

.

.

از اون گله نکن …

وقتی تو جا خالی دادی …

اون بغلم کرد تا زمین نخورم

.

.

.

تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که

از کسی که دوسش داری بپرسی تــــــــو مال کی هستی؟!

و اون بدون معطلی بگه:

فـــــقط مـــــال تـــــــــــو

.

.

.

ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

ﺧﺪﺍ ﻛﻨﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﻛﻪ ﻻﻳﻖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

.

.

.

دنیای من بی انتهاست وقتی هنوز …

به آغوش گرم تو نرسیده ام

.

.

.

توضیح نمی خواهد

تمام خواهش من یک جمله کوتاه است:

دلی که به تو سپرده ام ، به غم مسپار . . .

.

.

.

در این آشفته بازار هر چقدر هم که گران باشد باز هم میخرم …

نازت را میگویم !

.

.

.

خدایا …

آدم آفریدی یا تخم مرغ ؟

چرا همه تو زرد از آب در میان ؟

.

.

.

با هیچ مزه ای عوض نمی کنم نمک چهره ات را

ولی متعجبم …

از شیرینی لبانت در این نمکزار !

.

.

.

دیوان شعرم را برای تو سرودم / گردد فدای چشم ناز تو وجودم

این بوده رویا و خیال و آرزویم /  ای کاش من هم دلبر قلب تو بودم

.

.

.

از این میعادگاه تکراری خسته ام …

بیا اینبار جای دیگری قرار بگذاریم ، برای با هم بودن !

جایی جز “خیالم”

.

.

.

خلاصه بگویم ،

ماجرا از آنجا شروع شد که در شب آرزوها من او را آرزو کردم و او ٬

عشقش را …

.

.

.

وقتی که نیستی …

با دیدن هر صحنه عاشقانه ای احساس یک پرانتز را دارم

که همه ی اتفاقات خوب خارج از آن می افتد

.

.

.

در خاطری که تو هستی ، دیگران محکومند به فراموشی …

این را به همه بگو !

.

.

.

لبخند که می زنی یوسفی می شوم که بی هیچ برادری

در چال گونه ات ، گم می شوم !

.

.

.

هیچوقت آرزوی خوشبختی نکن برای من …

بی خودت !

.

.

.

چقدر سخته واسه رسیدن به ستارت تا آسمون بری

اما وقتی رسیدی ببینی صبح شده …

.

.

.

میترسم اگر یک شب هم راضی شدی به خوابم بیایی

من به یادت بیدار نشسته باشم . . .

.

.

.

درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …

آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !

.

.

.

این روزها برای نفس کشیدن

بهانه ای ندارم

بهانه لازم نیست برای زندگی !

بی بهانه خواهم زیست

تو ای بی بهانه ترین لحظات هستی من

بهانه ای برای این بی بهانگی بیاور …

.

.

.

سنگین ترین غروب من

لحظه ی بی تو بودن است

اگر ماندم که می آیم به سویت

اگر مردم فدای تار مویت

.

.

.

از همان کودکی به ما هشدار دادند و جدی نگرفتیم …

یادت هست ؟

در دفتر مشقهایمان خطوط فاصله همیشه قرمز بود !

.

.

.

دیوار احساس من را

همه…

کوتاه می پندارند ،

اما چه می دانند ،

در پس این دیوار کوتاه ،

زمینش عمق فراوان دارد

.

.

.

آدمها هرچقدر بزرگتر میشوند دلشان بیشتر بغل میخواهد

حتى بیشتر از وقتى که کودک بودند !

.

.

.

هوایم را داشته باش …

وقتی تو هوایم را داری هوا هم خوب میشود

اصلا هوا هم به هوای تو خوب میشود

.

.

.

هیچ شباهتی با یوسف نبی ندارم !

نه رسولم !

نه زیبایم !

نه عزیز شده ام !

نه چشم به راهی دارم !

فقط در چاه خاطرات تو افتاده ام …

.

.

.

قلب من …

دموکراتیک ترین دولت دنیاست

آنقدر که تو را نیز همچون خودم از ته دل دوست می دارد

.

.

.

یک دسته می روند و در حسرتِ داشتنشان می مانی …

دسته دیگر از چشمت می افتند و از زندگیت بیرونشان می کنی …

خودت را از چشم کسی نینداز …

بگذار همیشه در حسرت بودنت بمانند … !

.

.

.

هیچ حرارت سنجی را توان تشخیص دمای تب بی تابی ام نیست

.

.

.

برایت مینویسم تا بی نهایت

تا نگاهی گم شود در چشمهایت

*

برایت مینویسم با طعم رسیدن

با هوایی که در آن شوق پریدن

*

برایت مینویسم با زلال اشکهایم

شاید آن وقت بدانی قدر نوشته هایم

*

برایت مینویسم بهترینم

مینویسم تا بدانی عاشق ترینم


بدنم موج برمیدارد روی دریای خیالت

کوبانده می شوم به ساحل تنهایی و شن های داغ خواستن

تو را درخود فرو می کشند و کفم بریده می شود از شوق شیدایی !

.

.

مشترک گرامی

تاریخ شارژ ارادت ما به شما تا وقتی نفس باقی است اعتباردارد !

“همراه آخر”

.

.

در هر ورق زمان نوشته ام : به یادت میمانم حتی اگر هزار صفحه از تو دور باشم !

.

.

تو مثل دعای مادرم از ته دل می آیی …

.

.

چشمهای تو یک مرض مسری دارند !

هربار نگاه میکنمت ، تب میکند وجودم …

.

.

صبحی که شروعش با توست ، خورشید دیگر اضافیست !

.

.

خوشبختی مگه چقدر چیز عجیبیه ؟!؟!

همین که کنار یک نفر بتونی خودت باشی خوشبختی !

.

.

تا می رود خشک شود عرق قلبم دوباره نامی از تو و باز هم تب می کند قلبم !

.

.

ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﻴﮕﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻴﺨﻨﺪﻱ …

ﭘﺲ ﻳﻪ ﺩﻝ ﺳﻴﺮ ﺑﺨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻤﻮﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﻗﺸﻨﮕﺖ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !

.

.

کوتاه میگویم دوستت دارم اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم …

.

.

عزیز بودن آدمها به این نیست که وقتی می بینیشون چقدر از دیدنشون خوشحال میشی ؛ به اینه که وقتی نمی بینیشون چقدر دلت براشون تنگ میشه !

.

.

سلام به اون عزیزی که فاصله ها باهاش دارم

تو دفتر خاطره هام خاطره ها باهاش دارم

آرزوی دیدن اون صورت زیباشو دارم

آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم

.

.

اونی که تو دلم جاشه

با عشقی که تو چشماشه

ای کاش

مال من باشه

.

.

انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم …

تنها یک جمله : هنوزم دوستت دارم !

.

.

بزرگترین روانشناسان دنیایند دو چشمت !

اینقدر که امیدوارم می کنند به زندگی …

.

.

همه ماهر شده اند

یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد !

اما من ناشیانه به یک نفر دل میبندم هزاران بار !

.

.

ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

ﺧﺪﺍ ﻛﻨﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﻛﻪ ﻻﻳﻖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ

.

.

نگاهم کن که بی نگاه تو جهان حتی به یک نگاه هم نمی ارزد !

.

.

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ، تو را دوست دارم

.

.

دلم برایت تنگ نشده اصلا

دوست ندارم ببینمت هیچوفت

خاطراتمان تکرار نمیشود دیگر هرگز

اما با تمام وجود دوستت دارم همیشه !

.

.

حکایت مخاطب خاص و ما حکایت برکه است و ماه

دور از هم و در دل هم !

.

.

باور کن فرقی نداره خواب باشم یا بیدار …

زیباترین تصویر پیش چشمانم همیشه آغوش توست !

.

.

وقتی که نیستی من و قلبم هر دو تیر می کشیم !

.

.

در این آشفته بازار هر چقدر هم که گران باشد باز هم میخرم …

نازت را میگویم !

.

.

در خاطری که تو هستی ، دیگران محکومند به فراموشی …

این را به همه بگو !

.

.

در این پیچیدگی ها ، من چه ساده دوستت دارم !

.

.

کاش دستانم آنقدر بزرگ بود که می توانستم چرخ دنیا را به کامت بچرخانم اما کسی را میشناسم که بر همه چیز تواناست ، تو را به او می سپارم !

.

.

به اون که رفته و دیگه هیچوقت نمیاد نیازمندیم !


پشت این چشم ها

ابرها درگیرند

و من

کنار خنده هایت می مانم

در این دقایق دلتنگی

.

.

.

ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..

بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..

دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد

آدمـ را خفــه کننــد

.

.

.

فصل عوض می‌شود

جای آلو را

خرمالو می‌گیرد

جای دلتنگی را

دلتنگی

” علیرضا روشن ”

.

.

.

از بس که گفتم دلم تنـــگ است،

دهانـــم گشــــاد شد ! !

.

.

.

دلتنگی یعنی :

روبروی دریا ایستاده باشی و

خاطره ی یک خیابان خفه ات کنه . . .

.

.

.

ساز دلت که کوک نباشد …

فرقی نمی کند کجا باشی !

سرزمین مادری ؛ یا خانه پدری

هر دو یک رنگ دارد،

رنگ دلتنگی

.

.

.

حــوصــله ام بـــرفــی سـت !

بــا یـک عــالــمه قنـــدیـــل ِ دلتـــنگی ،

از گــوشـه ی دلــــم آویـــــزان !

آهــــای !

کـــافــی ســت کمــی “هــا” کنــید ،

تـــا کــه “آب” شــــوم !

.




.

.

بعـد ِ هــر طــوفــانــ آسمـــان هـــای صـــاف و روشـن مـی آیـند

آیـــا تــو هـمـ بعــد از دل ِ تنــگ مــن مــی آئــی ؟

.

.

.

کاش دفتر خاطراتم

چراغ جادو بود

تا هر وقت از سرِ دلتنگی

به رویش دست میکشیدم

تو از درونش

با آرزوی من بیرون می آمدی!

.

.

.

دلـــــم تـــــنگ اسـت ..

تـــــو بــــــیـا بــــشـکـاف !

و دوبــــــــاره ، کـــوک بـــزن !

.

.

.

دل هایم برایت تنگ شده اند …

آخر تو که نمی دانی ، برای فراموش کردنت دو دل شده ام !

.

.

.

لباس هایم که تنگ می شد می بخشیدم

دل تنگم را حالا ، چه کسی می خواهد ؟!

می خــــواهــــی….؟!

.

.

.

دلم تنگ است

مثل لباس سال‌های دبستانم

مثلِ سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر

که نمی‌فهمیدم

وقتی می‌گویند کسی دور است،

یعنی چقدر دور است

” لیلا کردبچه ”

.

.

.

یادم می آید گفته بودی

ساده و کوتاه نویسی را دوست داری

تقدیم به تو …

ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه :

برگـــــــرد … دلتنــــــــگم …

.

.

.

بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا

از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است

.

.

.

باید یکی توی زندگیت داشته باشی که فاصله ی “دلم تنگ شده”

و “دارم میام دنبالت” بیشتر از چند ساعت نباشه …

.

.

.

دلتنگم

برای کسی که مدت هاست بی آن که باشد

هر لحظه زندگی اش کرده ام …

.

.

.

دلــم برای کسی تنــگ است …

که آمــد …

نمــاند …

و رفـــت …

و پــایــان داد به هــرچه داشتــــــم !

.

.

.

دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست

دست واژه‌ها را می‌گیرم

و به دیدنت می‌آیـــم

دلتنگیت در هیچ پیامی‌ نمیگنجد

.

.

.

آدمی که دلتنگ است…

هیچ حرفی حالی اش نیست…

آی آدمــــــــــــها برایش فلسفه نبافید

.

.

.

دل

این کلمه ی بی نقطه

گاهی تنگ میشود

تاحد یک نقطه .

.

.

.

دلتنگی را چگونه هجی کنم

تا درک کنی چهار ستون ِ بدنم زیر ِ سنگینیش تا خورده است . . .

.

.

.

بیخــــــــود منتظـــــــــر نبـــــــــاش…

تــــــــو خــــــودت رفتـــــــی…

دیگـــــــــراز دلتنگــــــــی هـــــم بمیـــــــرم…

صدایـــــت نمیکنــــــم برگــــــردی…

.

.

.

دلتنگــی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم

نشسته اَم در انتظار ِ روز های ِ مبـادا  !

سهم  ِ من   از تــو

همـین دلتنگـی ها ییست

که بی دعوت می آینـد

و …

خیال ِ رفتن نـدارند

.

.

.

به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد

چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست . . .

.

.

.

ببینمت . . .

گونه هایت خیس اســـت . . .

باز با این رفیق نابابت . . .

نامش چ بود؟

هان!

باران . . .

باز با ;باران; قدم زدی ؟

هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .

همدم خوبی نیست برای درد ها . . .

فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .

.

.

.

اصـــــلا به روی خـــودم هـــــم نمے آورم که نیـــستی

هـــــر روز صبـــــح

شـــماره ات را مےگـــیرم

زنـــــی می گوید: دســتگــاه مشـــترک …

حرفــــش را قــطــع مےکنم

صدایـــت چرا انقـــدر عـــوض شـــده عزیـــزم؟

خوبی؟ ســــرما که نخورده ای؟

مے دانی دلـــم چقـــدر بـــرایـــت تنـــگ شـــده است؟

چنـــد ثانیــه ای ســـکوت مے کنم

من هـم خـــوبم

مزاحــمت نمے شوم

اصـــلا به روی خـــودم هـــم نمے آورم کـه نیــســتی !

احساسِ من درد میکشد و افکارِ من تو را بر روی این دیوار !

.

.

از یک جایی به بعد فاصله دیگر دور نیست ، درد است ، نزدیک است !

.

.

ماشین به راه افتاد … حس میکنم اما چیزی از من به جا مانده ؛ بر روی سینه می گذارم آهسته دستم را … جای دلم خالی !

.

.

ارزش دل قد یک مورچه است !!!

هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.

.

.

دردناک ترین جدایی ها آنهایی هستند که نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا !

.

.

هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟

نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !

.

.

تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …

.

.

دلم شاخه ی شاتوتی که باد خونش را به در و دیوار پاشیده است.

.

.

کاش شبی

روزی

جایی

بر لبان تو تکرار میشد نامم …

.

.

هرچه لباس می پوشم افاقه نمی کند ، نبودنت کنارم زمستان سختی است.

.

.

گاهی باید باور کرد که خیلی از آرزوها و رویاهامون فقط توی عکسها و فیلمها واقعیت دارند !

.

.

غمگینم همانند گمشده ای که بجای اینکه دنبالش بگردند ، بیشتر فراموشش میکنند …

.

.

فاصله زمین تا آسمان ، همان فاصله دل من تا دل توست.

.

.

بعضی درد ها را باید نوشت

بعضی درد ها را باید گفت

بعضی درد ها را باید کشید …

.

.

از وقتی رفته ای چشمانم را نبسته ام ، روی پلکم نشسته ای !

میترسم ببندم و دیگر نبینمت ؛ من تصویرِ بودنت را اینجا به چشمانم نشانده ام …

.

.

بعد تو یه صداى مزاحمى هیچوقت ولم نکرد !

یه صداى مبهمى که هر دم تو گوشم میگفت : باختى …

.

.

خسته ام از هر چیزی که نبودنت را به رخم می کشد …

از همه چیز !

.

.

آنقدر از حادثه پرم که وقتی به خانه می رسم ، تلویزیون لم می دهد روی کاناپه تا مرا تماشا کند !!!

.

.

آرزو کردند باران ببارد ولی خبر نداشتند مترسک فقط دلبسته ی سایه ی خود بود !

.

.

کابوس امشبم شده ای تو ؛ دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد و حال میگوید برو …

تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !

.

.

چه غم انگیز است سرنوشت ماهیِ کوچک وقتی به هوای جفت خود به اقیانوس می زند و نهنگ ها عاشقش می شوند.

.

.

نمی توان هیچ کس را مجبور به انجام کاری کرد ، مجبور به داشتن حسی … در نهایت به جایی می رسی که میفهمی هرکس دلیل خودش را دارد و فقط میتوانی امیدوار باشی تا دلیل کسی بشوی و  دلیل کسی بمانی …

.

.

قحطی همدم است ؛ من به خوشآمدگویی تابلوی خیابان هم دلخوشم.

.

.

شرمنده می کنی ؛ گاهی در خواب به من سر می زنی !

.

.

جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن …

من بی تو هنوز زنده ام ، زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !

.

.

بی تو ، زندگی چیزی شبیه هر روز مردن ست !

.

.

آرام در گوشه ای نشسته ام ، کار از چسب و باند و پانسمان گذشته ؛ زخم به روحم رسیده !

.

.

لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند.

زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !

.

.

حواسم را پرت کرده ای …

آنقدر دور که دیگر یادم نیست “تو” رفته ای و “من” حواسم نیست !

.

.

گرچه همه بودند اما تو که نبودی و بودن همه نبودن بود تا بودن …

تو نبودی و من در فراقت تمام خلوتم را با خودم تقسیم کردم !

.

.

بهترین لذت دنیا وقتی است که وقت رفتن ، نرود …

.

.

از دیروز که لبخند زدی هزار سال میگذرد اما ، اکنون تو رفته ای و لبخندت به جا مانده که امروز به من می خندد !

.

.

من همونم که میگفتی به هزار گریه میارزه

پس نزا از غمه دوریت شونه های من بلرزه

.

.

بزرگ که میشوی ، غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند ، دردهایت نیز …

غافل از اینکه لبخندهایت را در آلبوم کودکی جا گذاشته ای …

.

.

تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت : هیچ ارزانی بی علت نیست !

.

.

تقویم دنیایم این سالها پرشده است از قرمز های بی دلیل …

اینجا که نباشی ، زندگی ام تا اطلاع ثانوی تعطیل میشود !


نظرات 2 + ارسال نظر
نگارا دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 16:53

سلام
ببخشید هر وقت بتونم حتما سر میزنم عزیزم
مرررسی

نگارا دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 03:04

________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
__@@@@@@@@@@@@@@
__@@@@@@@@@@@@@@
___________________
_________@@@@@@@
_____@@@@@@@@@@@
___@@@@@______@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
___@@@@@______@@@@@
______@@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@
_____________________________
__@@@@@____________@@@@@
___@@@@@__________@@@@@
____@@@@@________@@@@@
_____@@@@@______@@@@@
______@@@@@____@@@@@
_______@@@@@__@@@@@
________@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@@@
__________@@@@@@@@
___________@@@@@@@
____________@@@@@@
________________________
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
عااااااااااااااااااالی

سلووووووووووووووووم نگارجونم.خوبی؟؟خوش اومدی .کم پیدایی چرا؟؟؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.