-
شعله ی عشق...
یکشنبه 6 مهر 1393 14:51
موهایم را همچون امواج خروشان دریا در نسیم نفسهایت آرام آرام رها می کنم و لذت با تو بودن را همچون تماشای غروبی دل انگیز تا مرز جنون احساس می کنم و تو با من همراه می شوی لحظه به لحظه با من اوج خواهی گرفت در آسمان عشق و به انتهای خوشبختی خواهیم رسید آنجایی که حتی کبوتران برای رسیدن به آن سر باز می زنند انگشتانم صورتت را...
-
تنهایی
یکشنبه 6 مهر 1393 14:46
فقط اسمی به جا مانده، از آنچه بودم و هستم دلم چون دفترم خالی، قلم خشکیده در دستم گره افتاده در کارم، به خود کرده گرفتارم به جز در خود فرو رفتن، چه راهی پیش رو دارم رفیقان یک به یک رفتند، مرا با خود رها کردند، همه خود درد من بودند، گمان کردم که همدردند …!
-
باران
شنبه 15 شهریور 1393 00:17
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ولی یاران نمیدانند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
-
ساعت
جمعه 14 شهریور 1393 23:19
از ساعت متنفرم این اختراع بشر که مدام جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی خیالم می کشد.
-
صدای تپش قلب
جمعه 14 شهریور 1393 23:13
صـدای تـپـش قلبـــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــ مـن نـیـسـتــــ این صـدای بــی خـیـال دویـدن تـوسـتــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ڪہ بــی مـحـابـا در سـیـنـہ امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پـرسـہ می زنی بی انـصافــــــــــ...
-
وحشی بافقی
پنجشنبه 5 تیر 1393 16:50
غزلی زیبا از وحشی بافقی ناز کن بر من که نازت می کــــشم تا زنده ام نیم جانی هست و می آید نیاز از من هنوز آنچنان جانبازیــی کردم به راه او کـــه خلق سالها بگذشت و میگویــند بـاز از من هنوز سوختم صد بـار پیش او سراپا همـــــچو شمع پرسد اکنــون باعث سوز وگداز از من هنوز همچو وحشی گه به تیغم مینوازد گه به تیـــر مرحمت...
-
ورینه ی مـــردن
پنجشنبه 5 تیر 1393 15:11
ورینه ی مـــردن تونه خدا ولم بکن بیلن وتنیا سربکم بیلن وناو باخ سراو لیوی و تنیا تر بکم امشو خیالیگ هاتیه و آگر و کولم کردیه چاوم له ایره آو نیخوی گیانیگ وتنیا دربکم م پیره دار وشک ناو داریل سرسوزم خودا دلخوش و ایی خزانمه شاید و تنیا بر بکم بالو پرم له بن کنین بی بش له بالو آسمان تاکی تماشای کو کویی تاکی وتنیا پًر بکم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 تیر 1393 12:47
ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻟﻬﺠﻪ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻫﯽ : ﮔﺮﻓﺘﯿﺪﻣﺎﻥ ﺑَﻦِ ﻗَﻦ؟ : ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟ ... ﺍﯼ ﻫَﯽ ﻫَﯽ ﻫَﯽ : ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﯽ ﺳﯽ ﺯﮔﺶ : ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﻋﺠﺐ ﺷﮑﻢ ﮔﻨﺪ ﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﯾﺲ ﻣﯿﺴﯽ ﻭﯾﺴﺎ، ﻭﯾﺲ ﻧﻤﯿﺴﯽ ﻭﯾﺲ ﻧﯿﺴﺎ : ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ، ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﺑﺮﻭ ... ﺑﺰﻧﻢ ﺑﺸﺪ، ﺧﺎﮎ ﺑﺮﻩ ﭼﺸﺪ، ﻣﺎﻣﺎﻧﺪ ﺑﯿﺎ ﺑﺰَﻧﻪ ﺑﺸﺪ: ﺗﻮ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﯾﻪ ﯼ ﮐﻤﯽ ﺑﺨﻨﺎﻧﻤﺎﻥ...